جوایز منتقدان فیلم آستین معروف به (AFCA) یکی از افتخارات سینمایی آمریکایی بین دو فیلم او و 12 سال بردگی تقسیم شد.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر، فیلم او ساختة اسپایک جونز بهترین فیلم از نگاه منتقدان آستین انتخاب شد. یکی از ارزشهای این جایزه حضور دانشگاه فیلم آستین است که همواره جزء بهترین دانشگاههای سینمایی جهان است. فیلم او داستان مردی با شخصیت پیچیده و با احساس (با بازی خواکین فونیکس) است که این طبع لطیف خود را با نوشتن نامه های شخصی به دیگران ارضا میکند. او که دل شکسته از یک رابطه طولانی است، در یک رابطه جدیدی درگیر میشود. او با اپراتوری (با صدای اسکارلت جانسون) آشنا میشود که با او بسیار صمیمی و مهربان صحبت میکند، نام آن زن سامانتا است، یک زن شگفت انگیز و لطیف و مهربان، رابطه آن دو عمیق تر میشود تا اینکه به عشق ختم میشود. اما این فقط یک صداست...
لیست بهترین های این انجمن منتقدان در زیر آمده است:
ادامه مطلب «او» و «12 سال بردگی» جوایز منتقدان آستین را تقسیم کردند
تنیدگی دنیای سنگی زنده ماندگان مرده دل و مرده سامان زنده جان چه غمگسار است و چه کس بار قتالهی هستی را به دوش میکشد؟ زنی که خیال تبسم به صحنه میسازد یا نارفیقی که خنجر ناجوانمردی به سینه دارد و در این میانه چهزیباست رقص عاشقانهی مردهای متحرک که آرزوهایش را در وادی مردگان میجوید و به اشتباه گاه قدم به ساختمان مخروبهی نمایش مضحک این زمانه میگذارد. خسرو، خاطرهی رسیدن را در پلهی آخر زندگی مییابد و طنازانه به پیکرهی بی رنگ زندگی با اسباب روح سرگردانش بازی می کند و در سکوی مردگان به نظاره میدارد ره گم شده از چهرهاش را در خاطر لیلیِ لحظههای تنهاییاش.
فیلم پلهی آخر، تناقض بی شمار احوال است. نقض شوم زمانهی غمگساری که دشنه ی دقايق، کمر به نابودی آرزوهایش مینهد تا هر چه هم محاسبهگر جزییترین اندازهها باشی، پاشنهی سقوطات را به لحظهای مهیا توان ساخت. لبخند لیلی، تمسخری است بر پوچی ساز افسونگر روزگار که بازگویی حقیقت عشق هم در آن واگویه از ساختن مجنونی است دروغین، پس خسرو طلب از بازگشت زمان به گذشتههای افسون شدهای می نهد که شیطنت نهفته در ترنم رهانیدگی اش، کنتراستی عجیب با پدیدههای زمینی و روابط رنگ به رنگ آن دارد. فیلمِ علی مصفا، رقابت ارواحی گمگشته است؛ یکی مرده گی برگزیده تا به چشمِ نادیده رخشان گردد و آن یک به دنبال ایفای نقش شوهری است که در آرزوی تحقق اش در زندگانی بود و چه هوشمندانه این تناقض های چند باره به چند پارگی نمیانجامد.
فیلم پلهی آخر، نشان از فیلمنامهای خردمندانه در سایه سار گزینش فرمی متناسب با محتوا بوده که نه درصدد خودنمایی انواع ساختارمندیهای پست مدرنیستی است و نه پیله در انحصار قیم بودن اجرای کلاسیک مینهد، بلکه مقصود مسیرش را به درستی میداند و این نشان بدان گردیده که وادی راه با گامی استوار پی نهاده شده است.
دنیای پیش روی ما مملو از بایدها، نبایدها، بودنها و نبودنها ، چیستیها و چگونگیهاست. شاید غیر منصفانه باشد که با این چند کلمه ساختار دنیای حاضرمان را به قضاوت بنشینیم. شاید اگر در پس لایههای زیرین هر واژه به کندوکاو بنشینیم بسی به بیراهه نرفتهایم. جنبش ساختارگرایانهی روسی و شاید نوع فرانسوی آن به زحمت میتوانست از پس نگاه تیزبین و اندیشه محور مفهوم گرایان دنیای مدرن و مدرنیتهی مخالفان اصل ساختارگرایی برآید . آنچه به زحمت در پس اندیشهی ساختارگرایانهی منتقدین آثار و اندیشههای زبان شناسانهی جامعهی مدرن جای میگرفت، باز هم نمیتوانست گویای حقیقتی شگرف از نوعی دیگر باشد. نوعی دیگر در نظامی بینایی در پس اندیشههای خوانشگر در دنیای پست مدرن.
ادامه مطلب زنی محصور در بایدها و نبایدهای نشانه ها / نگاهی به نمایشگاه نقاشی های هومن درخشنده در گالری «ریرا»...
به یک تراژدی که دوهزار سال پیش نوشته شده است چگونه میتوان وارد شد؟ میشود ویژگیهای آن را بهعنوان یک اثر نمایشی از نزدیک بررسی کرد و نحوه شخصیتپردازی، شگردهای گرهافکنی و گرهگشایی و سایر مختصههای شکلی و ساختاری آن را توضیح داد. میشود آن را با سایر تراژدیهای درامنویس مقایسه کرد و در مقام قیاس، شباهتها و تفاوتها را برشمرد یا میشود رد زندگی شخصی او را در اثر نمایشی دنبال کرد و مثلا نشان داد که جهانبینی او در سروشکلدادن به اثرش چگونه دخیل بوده است؛ اما بهعلاوه میشود حتی از این هم عقبتر رفت و این تراژدی دوهزار ساله را با تراژدی همنام دیگرش که پانصد سال قبل از آن نوشته شده است مقایسه کرد، تمام تمهیدات بالا را به یاری طلبید و از خلال برجستهکردن تفاوتها و تغییرات، تحول یا تطوری کلیتر در سنت تراژدینویسی را ظاهر کرد. منظور ما از این دو تراژدی، چنانکه در عنوان مقاله آمده است، تراژدی ادیپشهریار بهقلم سوفوکل و سنکا است و اما به فراخور موضوع یادداشت، که معرفی کتاب «اویدیپوس» اثر سنکا بهترجمه مصطفی اسلامیه است، ما تمرکزمان را بر همین متن دوم خواهیم گذاشت.
ادامه مطلب درباره تراژدی «اویدیپوس» اثر سنکا
ساعاتی پیش (پنجشنبه 21 آذرماه) نامزدهای جوایز سالانه گلدن گلوب 2014 معرفی شدند.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر، بیشترین سهم نامزدها برای سه فیلم 12 سال بردگی، نبراسکا و کلاهبرداری آمریکایی است و مهمترین اتفاق برای ایرانیان کاندید شدن فیلم گذشته ساخته اصغر فرهادی در بخش فیلمهای غیرانگلیسی زبان است. لیست کامل نامزدهای هفتاد و یکمین دوره جوایز گلدن گلوب را در زیر میتوانید مشاهده کنید:
ادامه مطلب نامزدهای جوایز گلدن گلوب 2014 معرفی شدند
بهترین و بدترین فیلمهای سال 2013 به انتخاب ریچارد برودی ستوننویس نشریه آمریکبه سایی نیویورکر اعلام شد.
به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر، برودی یکی از معدود منتقدانی است که تا بدینجا با یک لیست متفاوت همه را شوکه کرده است. در لیست او فیلمهایی که در صدر فهرست دیگر منتقدان رخنمایی میکند مانند جاذبه، پس از نیمه شب، همه چیز از دست رفته و زیبایی بزرگ در لیست بدترینهایش جا گرفته است.
ادامه مطلب بهترین و بدترین فیلمهای سال 2013 به انتخاب نیویورکر / یک لیست متفاوت تا بدین¬جا
حدسهای زیر را بر اساس روند شناخت از نوع جایزه گوی بلورین در زیر لیست کردهام و هنوز نیمی از فیلمهای زیر را ندیدهام. این گمانها به هیچ وجه انتخابهای شخصیام نیست و البته این نکته را هم انکار نمیکنم روند بالا آمدن فیلم کاپیتان فیلیپس نزد منتقدان رو به افزایش است و برای من یک فیلم بسیار معمولی بود و شاید نگاه شخصی هم چند درصدی نیز در این حدس و شایدها دخیل شده است. (در هر صورت پس از اعلام نامزدهای این جوایز به این مطلب سری میزنم و اشتباهات را با رنگ دیگری درج میکنم؛ پس تا آن روز)
ادامه مطلب حدسهای من برای نامزدهای گلدن گلوب 2013 – (انتشار تنها در صفحه شخصی)
"یک فستیوال سینمای ی(فرض این نوشتهی کوتاه، فستیوالهای درجه الف سطح بین المللی است) یک گالری است. یک گالری که با بوم سفید بزرگاش موقعیتی است برای ثبت کردن تمام آن تابلوهایی(فیلمهایی) که از معناهایی واحد و تعیینشده انباشته شدهاند. در این موقعیت مخصوص هر هنرمند(فیلمساز) مجاز است تا اثرش را برای مدتی بر بوم سفید بزرگ گالری(دیوار) بیاویزد و آن را در معرض دید کسانی بگذارد که برای تماشای آن بلیط خریده و وارد گالری شدهاند..."