ماموران اداره دارایی از اوایل سال ۲۰۱۲ به مجموعهای گرانبها در خانة مردی هشتاد ساله در مونیخ دست یافتند، اما از درز خبر آن به رسانهها جلوگیری کرده بودند، زیرا امکان دارد بر سر مالکیت تابلوها مشکلات مالیاتی و سیاسی بروز کند.
ادامه مطلب کشف 1400 اثر تابلوی نقاشی گرانبها توسط مأموران اداره دارایی کشور آلمان
ارائه نظریه صلح فرهنگی توسط فردوس حاجیان معلم برگزیده یونسکو و دارندة مدال خوارزمی در پژوهشگاه ادبیات و علوم انسانی سالن اندیشه در ساعت 17 امروز (14 آبانماه 1392) با حضور اساتید جامعهشناسی و دانشجویان دکتری تئاتر و ادبیات صورت پذیرفت.
ادامه مطلب فردوس حاجیان از مفهوم "صلح فرهنگی" پرده برداری کرد
گالری اثر با آثاری از پنج هنرمند خود در هشتمین دوره از بازار هنر معاصر استانبول شرکت میکند
به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر، در این بازار هنرِ چهار روزه، 12 اثر از پنج هنرمند نگارخانة اثر یعنی مجتبی تاجیک، بابک روشنی نژاد، سمیرا علیخانزاده، محمد غزالی و رضا لواسانی به نمایش در میآید.
ادامه مطلب شرکت گالری اثر در هشتمین رویداد هنر معاصر استانبول 2013
فرهنگ و سنت همواره امری در تغییر هستند؛ اما این تغییر در لحظه یا مدت زمان کوتاه صورت نمیگیرد. زبان به مثابه بخش اصلی مرکز یافته در فرهنگ از نسلی به نسل دیگر تفاوتهای بسیاری مییابد. زبان در بافت یک فرهنگ در کنار روابط اجتماعی، نهادها و فرهنگ ابزاری سبب تغییر در آن میشود. فرهنگ ذهنی جامعه به تأسی از نهادها و کمک ابزار تغییر میکند و ساختارهای مختلف را شکل میدهد. تئاتر نیز یک نهاد اجتماعی است که میتواند خود بستری برای نمایشی کردن فرهنگ و در سطح کلان فرهنگساز جزئی باشد.
ادامه مطلب مطالعهی فرهنگی نمایش قرار اثر سیامک احصایی
محمد حسن شهسواری پیشینیهای در داستاننویسی معاصر دارد، اما تاریخ اسلام پیشینة مهمی در داستاننویسیِ معاصر ندارد. ترکیب این دو داده کتابی به اسمِ «وقتی دلی...» است که آدم از خواندنش دچار حیرت میشود. آیا واقعا این کتاب را شهسواری نوشته؟ و اصلا میشود به این کتابها گفت داستان؟ تا چه رسد به داستانی دربارة مسلمانی یا تاریخ اسلام.
ادامه مطلب ببخشید؛ منظور شما چیست؟ / نگاهی به رمانهایی مثلِ «وقتی دلی...»
با پایان دومین شب از پانزدهمین دوره حراج کریستیز دوبی هنرمندان ایرانی جز سوم دیگر رکوردهای پنجگانه فروش را به خود اختصاص دادند.
به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر، در دومین شب این حراج هنری که علی مرادخانی، معاون هنری وزیر ارشاد هم در آن حضور داشت، از ۳۲ اثر ایرانی که روی میز حراج رفت، ۲۸ اثر به فروش رسید.
ادامه مطلب رکورد شکنی دیگری از ایرانیها در کریستیز دوبی
عشق در ضمن زیبایی، روایتی غریب را هم به دنبال دارد؛ تبسمی بر لب و داغی گداخته بر روان و چه فراخ می توان از این موهبت الهی نگاریدن داشت. شاهکار میشاییل هانکه در ضمن سادگی فرم، نشانه گذاری هایی پیچیده و تاملات نکته دانی به دنبال دارد که پرداخت هر وجه از آن، گزاره های تعمیم یافته ای را به پیچش ذهن می کشاند. نقطه تمایز فیلم با آثاری مشابه جایی است که بدون توسل به رویه ای اشک انگیز نزد مخاطب، چشم ها را گشوده و دنیایی را مستتر می سازد که سرنوشت محتوم مردمان بسیاری است. فیلم عشق پرداختی متمایز از دیگر فیلم های هانکه را در پیش گرفته و به جای عریان سازی مرزهای خشونت، عناصری را برمی گزیند که سکون و سکوت و انتخاب ارکان اساسی اش به شمار می رود.
تفکر اگزیستانسیالیستی اثر که در رهیافتی مهجور از ژرژ حاصل می گردد، حدیث نفس آدمی است که عشق را تابلوی زیبنده ای خوانده و همه تلاش از پی آن دارد که تندیس زرین رویاهای نگارین اش در ورطه هبوطی دلخراش نشکند و صلابت آهنگ غرورانگیز گذشته همچنان بی کرانه بماند. فیلم عشق همچون داستان واگویه ی ژرژ، سرگذشت پسری نجیب زاده و دختری بورژواست که اینک سطور دقایق نیز به فراموشی شان گرفته است. ترک برداشتن خاطره ای ناب از همزیستی نجواگرایانه نت هایی عاشق، حال چنان رقت برانگیز است که از نگاه "آن" دیگر دلیلی برای ادامه آن نیست و چه دردناک است شنیدن صدای درد عشق برای "ژرژ"ی که با کابوس ترس و تنهايي و مرگ همقرینه است. فرسایشی که از مواجه با نیستی و زوال بودن و از فراموشکاری نسلی نشات یافته که به جای نواخت بر صفحه ی عشق، به حال پوست اندازی در دنیایی مادی روزگار می گذراند.
دراولین سکانس از درام تکان دهنده هانکه با یک فلش فوروارد به حریم منزوی شده ای وارد می شویم که از خصایص عشاق است و سپس نام فيلم به تصوير در مي آيد، چنين فرم روايي، كالبد نگره ي مخاطب را به فرجام دلخراش داستان سوق داده و دریچه واکاوی را به جزئیات دهشتناک انجماد روحی عاشق می کشاند. مکان در این فیلم، عنصری متمایز در رهیافت به درون مایه هستی و نیستی شخصیت ها بوده و جان یابی هویت کاراکترها در سایه نورهای ملایم فیلم متجلی می گردد و
دوربین هوشیار و آرام داریوش خنجی به اشیای خانه، نگاهی روایت گرایانه از نمایش چیستی و منزلت سطح طبقه صاحبانش داده و گویی نظاره گر غمگساری است که اضمحلال و بن بست انسان هایی عاشق را به سکوت می نشیند. به پیوست همین رویکرد،مضراب ریتم فیلم و برداشت های بلند دوربین در تصاویری لانگ شات به هویدا سازی رخوت و دامنه زندگی کشداری می پردازد که از نگاه "آن" زیباست اما طولانی و دیگر نمی توان بسان گذشته در کنار پل آوینیون به ترنم رقص درآوردش و حتی بیان آن خوشبختی نیز ناممکن می نماید. فیلم عشق، رها سازی کبوتر سرگشته ای است که نای پرکشیدن ندارد و میان صور خیالی دور و جانکاهی مرگی بیولوژیک معلق مانده است و هانکه به وسیله ی ژرژ که تاب به هم ریختگی رنگ های نقش معشوق را ندارد در انتخابی دهشتناک به روشی از اتانازی به این تصویر مخدوش پایان می دهد و با خریدن گل های رستگاری، ضیافتی عاشقانه و خصوصی برای دلدار فراهم ساخته و سپس به دعوت همراهش، کفش های مرگ را به پا کرده تا دوباره رهسپار زیبایی ها گردند .
در نگاه اول، دربند فیلمی است که اجرایی مناسب به لحاظ چیدمان دارد و این مهم در سایه نگاهی تیزبین در کارگردانی، فیلمبرداری، طراحی صحنه و نقش آفرینی بازیگران اصلی آن روی داده است، اما با طی شدن تدریجی فیلم و با رسیدن به شالودة روایت داستان با نقصانهایی گاه پر رنگ روبهرو میشویم که انگاره مثبت و خلاقیتهای نهفتة اثر را به زیر سوال میکشاند.
ادامه مطلب دربند دوگانگی / نگاهی به فیلم «دربند» ساخته پرویز شهبازی