در فلسفه ارسطو رابطهی ماده و صورت، رابطهای درونی است و هستی شناسی آنها در هم گره خورده است. هرصورتی مادهای دارد و هیچ مادهای بیصورت نیست. بسط ایده ارسطو در نقاشیهای گوستاوکلیمت این رابطه را به رابطهی ماده -موضوع پیوند میدهد و این پرسش را پیش میکشد که اهمیت ماده در نقاشی چیست؟ و موضوع تا چه اندازه مرزهای معناییش را بر ماده استوار میکند؟
ادامه مطلب گوستاو کلیمت؛ ماده-صورت / خوانش تصویر؛ شماره ی نوزدهم
فیلم «اسپاتلایت» جایزه اصلی انجمن بازیگران سینمای آمریکا را به دست آورد٬ اما اهدای جوایز به نامزدهای اقلیت نژادی مهمترین نکته این مراسم بود.
ادامه مطلب جوایز انجمن بازیگران سینمای آمریکا و توجه به بازیگران غیرسفیدپوست
گالری یونیکس اولین نمایشگاه انفرادی از نقاشیهای هنرمند هلندی، اِلِن دی مایر، در هیوستون را با عنوان «فروپاشیدن» برپا نموده است. برای این نمایشگاه کارهایی از مجموعه «شکاف دیجیتال» ارائه شده که رابطه همیشه در حال تکامل میان پیوندهای شخصی و فنآوری پستمدرن را مورد تاکید قرار میدهد.
ادامه مطلب «فروپاشیدن» در گالری یونیکس هیوستون
شاید با دیدن فیلم قول در بخش دو هفتهی کارگردانان جشنوارهی کن 1996، کمتر کسی فکر میکرد که تا کمتر از یک دهه، کارگردانان این فیلم، ژان پیر و لوک داردن، نه تنها به یکی از مورد بحثترین فیلمسازان معاصر بدل میشوند، بلکه با بردن دو نخل طلای کن برای فیلمهای رزتا در 1999 و کودک در 2005 (در کنار فرانسیس فورد کاپولا، شوهئی ایمامورا، امیر کوستوریتسا، بیل آگوست و بعدها میشاییل هانکه)، بر بام این جشنواره خواهند نشست. در واقع برادران داردن از معدود فیلمسازان اروپاییای هستند که اکثر قریبالوقوع آثارشان اولین تجربهی اکراناشان را بر روی پردههای جششنوارهی کن آزمودهاند. همچون قول، رزتا، پسر، کودک، سکوت لورنا، پسری با دوچرخه و همچنین دو روز و یک شب. در هر صورت شاید عامهترین بینندهی سینما نیز پس از دیدن حتی دو فیلم از فهرست بالا بدون آنکه بداند کارگردان فیلم کیست، به راحتی بتواند تشخیص دهد که فیلمها متعلق به یک شخص است. این نکته بدان سبب صورت میپذیرد که فرم، همهی آن چیزی است که سینمای برادران داردن را تشکیل میدهد. فرمی که از ابتدای نگارش فیلمنامه وجود دارد و در شیوهی بازیها، میزانسن، تدوین و حتی در استفاده نکردن از موسیقی نیز ادامه مییابد. در واقع رویکرد معمول زیباییشناختی در قبال آثار برادران داردن، آنها را همچون فرمی در نظر میگیرد که پیشاپیش بر محتوایی دستمالی شده، لااقل از سوی خودِ فیلمسازان، دلالت میکند. جملهای که بارها دربارهی سینمای داردنها تکرار شده است: «برادران داردن چندین فیلم نساختهاند بلکه یک فیلم را چندین بارساختهاند» نیز بر همین امر تأکید میکند.
ادامه مطلب نکاتی در باب ورود به سینمای برادران داردن
موزه تیت مدرن میزبان نمایشگاهی از مهمترین آثار جبهه منسوب به هنر پاپ آرت شده است. عنوان این نمایشگاه «جهان به سوی پاپ می رود» است. عنوانی که بیشتر به تمدید شدن هنر بازنمایی جلوه های فرهنگی هر جغرافیای طبیعی دلالت دارد.
ادامه مطلب «جهان به سوی پاپ شدن می رود» با پرویز تناولی در تیت مدرن لندن
«زیبایی آمریکایی» (American Beauty) گوهر کمیابی است که بعد از سپری شدن ۱۷ سال، هنوز که هنوز است طراوتاش را از دست نداده و هیچ نشانی از کهنگی بر آن ننشسته است. فیلم، داستان واپسین سال زندگی لستر برنهام (با بازی کوین اسپیسی) را از زبان خود او تعریف میکند. آقای برنهام همان اولِ بسمالله آب پاکی را روی دستتان میریزد و به شما میگوید: «من مُردهام!» اما شکل روایت داستان «زیبایی آمریکایی» بهگونهای است که تا دم آخر، نمیتوانید حدس بزنید شخصیت نخستاش به چه ترتیب از میان رفته است.
ادامه مطلب مرثیه برای یک رؤیا؛ نگاهی به «زیبایی آمریکایی» سم مندز / انتشار، تنها در صفحهی شخصی
«پرسونا» (Persona) یکی از تکخالهای تاریخ هنر هفتم و شاهکار برگمان است؛ فیلمی که دقیقاً ۵۰ سال پیش ساخت. البته در ارتباط با استاد و کارنامهی کهکشانی او، لازم است لفظ "شاهکارها" را بهکار ببریم چرا که تعداد فیلمهای ۴ستارهاش یکی-دوتا نیستند؛ "مُهر هفتم" (The Seventh Seal) [محصول ۱۹۵۷]، "توتفرنگیهای وحشی" (Wild Strawberries) [محصول ۱۹۵۷]، "فریادها و نجواها" (Cries and Whispers) [محصول ۱۹۷۲]، "سونات پاییزی" (Autumn Sonata) [محصول ۱۹۷۸]، "فانی و الکساندر" (Fanny and Alexander) [محصول ۱۹۸۲]، "ساراباند" (Saraband) [محصول ۲۰۰۳]، همه و همه میراث جاودانهی فیلمساز فقید و آثار تراز اولی هستند که اطلاق عنوان شاهکار، بیتردید برازندهشان است. پس درستتر این است که نوشتارم را با چنین کلماتی شروع کنم: فیلم انتخابیام «پرسونا»ست، یکی از شاهکارهای عالیجناب برگمان.
ادامه مطلب درون و بیرون؛ نگاهی به «پرسونا» اینگمار برگمان / انتشار، تنها در صفحهی شخصی