فیلم دوم مهرداد غفارزاده از جهان ذهنی مردی بیرون می زند که در گذشتهای دور و دراز، آثاری داستانی را به روایتی شیرین درآورده و نگاهش به روزگار همچون خوانش داستانی شاعرانه میماند. در نقد پیشرو با سویهای دور از جهان روایی فیلم "گیرنده" مواجه می شویم تا همسفر با اثری فرم گرایانه و جهانی شاعرانه باشیم که تصاویر در آن همچون زبانی قصه گو عمل می کند. فیلم، سرشار از قاب های زیبایی است که در سیاهی سرنوشت نوجوانانی بزهکار، جلوه ای دیگرگون می یابد و فیلمساز با هم قرینگی جهان کنونی این کودکان رنج دیده و فضایی آرزومندانه از قاب هایی انتزاعی به ترکیب غمگسارانه ای از حقیقت در برابر عنصر غایب خیال دست می زند.
ادامه مطلب نقش خیال دریا در ذهن ماهی کوچک / نگاهی به فیلم «دریا و ماهی پرنده»
فیلم بدون مرز، اولین ساخته بلند امیرحسین عسگری، یکی از شانس های مسلم سیمرغ بهترین فیلم نگاه نو از جشنواره فجر می باشد و این رهیافت نه از بابت تقسیم بندی های جناحی بلکه از زاویه نگاهی برآمده از مولفه های ساختاری سینما و پس از تماشای فیلم حاصل گردید. نگره ای کارشناسانه که بخشی از دلایل آن در ادامه به رشته تحریر درمی آید.
ادامه مطلب پژواکی از انسانیت در زیر سایه جنگ
1. دیشب به دستشویی رفتم ****. بعد بیرون آمدم ----. چشمانم باز شده بود O_O. کمی دور خودم چرخیدم . گرسنه شدم و سُکان مغزم به دست معدهام افتاد . به آشپزخانه رفتم و چند تکه پیتزای باقی مانده را خوردم . به ساعت نگاه کردم . چشمانم را مالیدم و دوباره نگاه کردم . تلویزیون را روشن کردم •. کمی که نگاه کردم خاموشش کردم . این بار رایانه را روشن کردم . خبری خواندم که خیلی ناراحت کننده بود . بعد از کمی گشت و گذار خبری خواندم که خیلی خوشحال کننده بود . احساس کردم حالا وقت آن است که چیزی بنویسم .
ادامه مطلب رنگهای بیفرجام، ترانههای بیهنگام؛ نگاهی به «پریدن به روایت رنگ» نوشتهی لیلا صادقی
نمایشگاه نقاشیهای مهری یاوری با عنوان «خاطراتِ یک زن» از تاریخ 10 بهمن ماه 1393 با حضور و سخنرانی شیوا مقانلو در کافه گالری مارکوف افتتاح میگردد؛ این نمایشگاه تا 23 بهمن ماه ادامه خواهد داشت.
ضرباهنگ
در یکی از تصاویر موزاییک (پارهچین) کلیسای ایاصوفیه، مریم باکره و مسیحِ نوزاد در مرکز تصویر نقش شدهاند. در سمت راست تصویر امپراتور کنستانتینِ اول در حال اهدای شهر استانبول به مریم و مسیح نشان داده میشود و در سمت چپ، امپراتور ژوستینینِ اول در حالِ اهدای کلیسای ایاصوفیه. در واقع، در این تصویر که «درون»ِ این کلیسا نگاشتهشده، از یک سو (از سوی کنستانتین)، شهری اهدا میشود که درونِ آن کلیسایی است که روی یکی از دیوارهای آن تصویری نگاشته شده که در آن شهری اهدا میشود که درونِ آن کلیسایی است که روی یکی از دیوارهای آن تصویری نگاشته شده که در آن شهری و ... و از سوی دیگر (از سوی ژوستینین) کلیسایی اهدا میشود که روی یکی از دیوارهای آن تصویری نگاشته شده که در آن کلیسایی اهدا میشود که روی یکی از دیوارهای آن تصویری نگاشته شده که ... . این تصویر از طریقِ دو دروازه یا مدخلِ ورودی (کنستانتین و ژوستینین)، خود را با دو ضرباهنگ متفاوت (ضرباهنگ کنستانتین: شهر – کلیسا – تصویر – شهر – کلیسا – تصویر ... و ضرباهنگ ژوستینین: کلیسا – تصویر – کلیسا – تصویر ...)، تا بینهایت تکرار میکند. موضوعِ این تصویر چیزی نیست جز تکرار بینهایت خودِ تصویر- امکانِ تکرارِ این تصویر با ضرباهنگهای متفاوت و مرتبههای نامتناهی.
در سال 1958 ، نمایشگاه ایو کلاین، هنرمند نئودادای فرانسوی در پاریس برگزار شد. کل نمایشگاه یک سالن خالی بود که در آن نه تنها هیچ چیزی که حتی در رادیکالترین تفاسیر به عنوان اثر هنری محسوب شود، وجود نداشت، بلکه هیچ چیزی هم وجود نداشت. یک سالن خالی با دیوارهای یکدست سفید شده و یک دربان برای مشایعت تماشاگران. یک نمایشگاه جنجالی که گشودهترین چشماندازهای مدرنیستی هم آن را در بهترین حالت یک شیادی هنری و در اسفبارترین حالت، زمینهای برای عبور از قلهی آوانگاردیسم به سوی سراشیبیاش ارزیابی میکردند. اما نمایشگاه میتوانست چشمانتظار رویکردهای جدیدی باشد که به شکلی موقتی برای حمایت از اثرِ(؟) کلاین کانالهای دفاعی فوری حفر میکرد، نظیر جملهای که آلبر کامو پس از بازدید از نمایشگاه در دفترچهی یادبود آن نوشت؛«تهی اما سرشار از قدرت»[i].