1. این تنها نوع بشر است که سرانجام روزی، ساعتی، آنی از تکرار حضور خود دچار خستگی و یأس میشود و در نهایت به بودنِ بی مایهی خود آگاهی مییابد. یعنی برعکس جاندارانی همچون گیاهان که در حیات افقیِ خود بی هیچ نزاعی هم، تمامی شرایطِ محیط پیراموناشان را میپذیرند و یا حیوانات که به صرف در حیطهی امکانهایی محدود در جهت بقا حرکت میکنند؛ اما برای یک انسان این پی بردن به مفهوم کلیدی "من" است که به درک تنهاییهای بیشائبهی او منجر میشود. کلیدی که دستآخر لاجرم بر قفلِ اندیشهی او میچرخد و فاصلهی "من" را با تمام دنیای متصور شدهاش مشخص میکند. او در واقع در این موقعیت تازه است که بالاخره از خود میپرسد "چگونه میتواند بر این تنهایی و تهی بودن خود پایان دهد؟" و آنگاه است که به یکباره نیازمند وقوع پدیدهای برای اثبات حضور خود میشود و پس از آن است که تمامی کنشها را بیرحمانه آزمایش میکند، غافل از آنکه انسان فاقد امکان ایجاد فعلی است و هر فعلی در بستری از لاجرمها رخ میدهد و تکرار و امکان طبیعی آن ما را بدان آگاه میسازد و این در واقع هوشیاری، سرمستی فریبکارانه، یا احتمال مغرورانهی ماست که ما را در توهم انتخاب و آزادی به بند میکشد و بهانهای میشود برای تلاش بیشتر برای اثبات فاعلانگی و گذر بیرحمانه ی زمان، به مانند رودی خروشان بر ما.
آذر، شهدخت، پرویز و هر نام دیگری را هم میتوان در ادامه ردیف نمود. پری، فرهاد، گلی، اسکندر، سایه، بهرام و هر که را گذرش به کوه و جاده و منطقه نیاک افتاده است. گویا برای فیلمساز چندان مهم نبوده که نامها، نشانی هم داشته باشند و براساس منطقی کنارهم به سفره درآیند. در فیلمی که بخش اعظمی از آن مبتنی بر نریشن راوی بوده و نیمه ای دیگر هم در کوه و بیابان و به شرح حالی در وصف کباب! میپردازد، چگونه میتوان بر مبنای مفاهیم اصولی نقد و جزئیات فرمی اثر، واژه ها را به پروازی زیبا درآورد؟ ساختهای که به جای اقتباس، میتوان آن را نوعی وام داری محض از داستانی به همین نام دانست. داستانی کلیشهای از زنی که برخلاف تصور همسرِ هنرپیشه اش، دراولین حضورخود به مرتبه ای دور از تصور میرسد و این امر حس حسادت مرد را برمیانگیزد و در ادامه ورود آنی دخترِ دُردانه از فرنگ و مشکلاتی که از جدایی با خود حمل می کند، به نگاهی نزدیک از خانواده ها منجر می گردد.
ادامه مطلب ایست قلبی / نگاهی به فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران
کارل یوهان برنهارد، برادرزاده کرستین برنهارد، عکاس نامدار سوئدی مجموعهای از پرترههای این هنرمند را به موزه ملی استکهلم اهدا کرد.
به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر، کرستین برنهارد در سال ۱۹۳۹ جایزه بزرگ سوئد را به خاطر پرترهای که از برادرش کارل گوستاو برنهارد گرفته بود به دست آورد. در میان پرترههایی که او عکاسی کرده نام شخصیتهای مشهور سوئد همچون لارس هانسون بازیگر مطرح این کشور نیز دیده میشود.
ادامه مطلب اهدای پرترههای کرستین برنهارد به موزه ملی استکهلم و تمبر شدن نقاشی توماس مورن
ا
به گزارش بخش نمایش آکادمی هنر، نمایش کسی نیست همه داستانها را به یاد آورد که نوشته محمد چرمشیر وبه کارگردانی رضا حداد است و پیش از این دیماه 82 در سالن قشقائی تئاترشهر اجرا شده بود، شهریور و مهر ماه امسال پس از 10 سال در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود.
اگر تنها چیزی که ون دیزل میتواند خوب انجام دهد را نام ببریم بازیهای رسانههای اجتماعی است و اگر بخواهیم مورد دیگری را عنوان کنیم درخشیدن روی صفحه سینما است.
به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر، میرزاجانی نقاش خود آموختهای است که در این نمایشگاه ۲۵ اثر انتزاعی اکریلیک بر روی بوم ارائه داده که کوچکترین آن ۷۰در۱۰۰ و بزرگترینش ۱۵۰در ۱۵۰سانتی متر است.
نمایشی از عکسهای تاریخ روسیه که در فاصله سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۹۷۰ خلق شدهاند که طی آن یک قرن تحولات بیسابقه تاریخی در این کشور مرور میشود در گالری پریمرز شوکیس لندن برگزار شده است.
به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر، مجموعه حاضر به ویژه نحوه به کارگرفتن عکاسی را به مثابه یک ابزار پیام رسان از جمله برای دستگاه ایدئولوژیک استالینیستی یا عکاسی زیرزمینی مورد توجه قرار میدهد.
ادامه مطلب نمایشی از عکسهای تاریخ روسیه در لندن و اینستالیشن شیوتو در واشنگتن دی سی