نمایش آمدیم نبودید رفتیم کاری از گروه سایه به کارگردانی رضا حداد از نمایشهای روی صحنه –سالن شماره 2 تماشاخانهی ایرانشهر- است که استقبال کمنظیری از آن شده است. نمایشی که همه چیز در خود دارد و سخن از آن ما را به فرایمتن و شکلگیری چنین نمایشهایی در داخل کشور خواهد برد.
پرهزینه و خوش ساخت
این نمایش به گفته کارگردانش 380 میلیون تومان هزینه در بر داشته و شاید به دلیل کم بودن رسانههای تئاتری افرادی که این نوشته را میخوانند تعجب کنند که مگر تئاتر ایران هم چنین پروژههایی را روی صحنه دارد. در جوابشان باید بگویم، آری! گروه سایه در ادامه کارهای تجربی خود دست به ساخت نمایشی زده است که کمی از استانداردهای دیگرن نمایشها بالاتر است. تم آخرالزمانی دادن به داستان پینوکیو سبب شده دکورها به صورت پروژکشن نمایش داده شوند و خیلی کم دکوری داشته باشیم جز چند صحنه مانند ایستگاه رادیویی.
استفاده از افراد با تجربه بین المللی از دیگر مسائل پرخرج این نمایش بوده که خود نه تنها سبب ارتقای کار در اجرا شده بلکه می تواند افرادی را از خود گروه سایه برای آینده نه چندان دور تربیت کند. تعداد زیاد بازیگران سرشناس نیز از دیگر مسائل پرخرج این تئاتر است. حضور مهناز افشار در این پروژه خود کلی حرف و حدیث به همراه داشت و حال با روشن شدن دستمزدش –که مشخص شده اسپانسر شخصی داشته- بیشتر حاشیهساز شده است. چنین هزینهای کاش هوشمندانهتر خرج میشد تا نمایشی در سطوح بینالمللی را میتوانستیم عرضه کنیم.
اجرا (کرئوگرافی، نمایش و اجرای زنده موسیقی)
نمایش آمدیم نبودید رفتیم همه چیز دارد. از به صحنه آوردن داستان پینوکیو گرفته تا بیش از سی دقیقه اجرای حرکت. کرئوگرافی که گروه واقعا زحمت زیادی کشیدهاند. اجرای هماهنگ در کشورهای دیگر کار سادهای است اما ما که در ورزشهای تیمی هم هماهنگ نیستیم در اینجا هماهنگی در حد قابل قبولی است؛ البته اگر بخواهیم سختگیرانه و در سطح جهانی نگاه کنیم ما هنوز از چند رقاص خیابانی که با یکدیگر تمرین و در رقصهای خیابانی شرکت میکنند نیز عقبتر هستیم. مشکل کرئوگرافی این نمایش بیشتر ناهمخوانی با اصل متن بود. ما متوجه نمیشدیم این حرکات که بیشتر شبیه استریت دنس و بریک دنس بودند با نام حرکت و نمایش فیزیکال در پیکره این نمایش چه میخواست. صرفا اجرای این حرکات و ناهماهنگی آنها با هسته اصلی نمایش بزرگترین مشکل نمایش بود. در سوی دیگر گروه نوازندگانی چند ترانه زنده اجرا کردند تا نمایش آمدیم، نبودید رفتیم در خودش همه چیز را جا داده باشد و مخاطبی که تنها 20 هزارتومان هزینه کرده است کنسرت ببیند، کرئوگرافی و خود نمایش را هم دنبال کند. این جمله یکی از همراهان بنده بود که با یک بلیط سه نمایش دیدیم. همیشه در تجربههای نخست میتوان از این مشکلات چشمپوشی کرد و امید داشت این تجارب نخست تبدیل به پختگی شود و از سوی دیگر هراس داشت که چنین تجربههایی تبدیل به یک فضیلت برای نمایش دیگران شود که بیربط هر چیزی را کنار هم بگنجانند.
داستان اصلی نمایش
نمایش بر خلاف ایجاد موقعیتهای مختلف و این تب پستمدرنیسم یک خط روایی ساده دارد. داستانی از گم شدن پینوکیو و پدر ژپتویی که به دنبال اوست. پینوکیویی که میخواهد انسان شود و در این راه پینوکیو هر کاری میکند و با شیطان نیز همپیمان میشود. روایت پینوکیو به جامعه معاصر آورده شده و شاید از معاصر هم گذر کرده و تم آخرالزمانی گرفته است. داستانهای دیگری خلق نمیگردد بلکه تنها موقعیتهای مختلف در همان داستان ادغام شده است. در تعریف خود پسامدرن در خود متن باید موقعیتهای متکثر خلق گردد اما این موقعیتهای هستند که خارح از متن هستند ولی به متن به صورت ناهمگون الصاق شدهاند و هسته واحدی وجود ندارد.
شوخیهای گلدرشت
موقعیتهای ایجاد شده کمکم موقعیتها را تحت تأثیر خود قرار میدهند. از شوخی با وسایل ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی گرفته تا شوخی با مضامین اجتماعی و سیاسی. نمایش هر چه سراغ دیالوگ میرود بسیار افت میکند. دیالوگها بسیار سطحی هستند. شوخیهای مجری رادیو و حتی لحن او بسیار کلیشهای است. افرادی که میخواهند بروند تریبون را بگیرند هم دیالوگهایشان کم از شوخیهای درجه چندم تلویزیونی ندارد و از همه بدتر آن مأموری است که به دنبال متفرق کردن دیگران است. شوخیهایی که با سیاست و گاه با مضامین اجتماعی میشود مانند همان نمای نزدیک از کلیشه سازی شیطان و آن نما از مهناز افشار در بکگراند گل درشت است و موقعیتهایی که بر اساس همان خلق شده است چندپاره و بیربطتر میشوند.
تئاتر فیزیکال، پسا دراماتیک و ضد متن
تئاتر پسادراماتیک ضدمتن و ضد درام نیست. این واژه از سوی هانس تیس لهمن برای گرایشهایی به کار رفت که از گرایشهای پرداخت دراماتیک فاصله گرفته بودند و برخلاف تصور ضد متن نبودند. همانطور که در مورد آمدیم نبودید رفتیم گفته شد همه چیز در خود دارد گاه ماهیتی پسادراماتیک دارد و گاه سراغ ابزار تکنولوژیک و فیزیک میرود و مایههای تئاتر فیزیکال میگیرد. بدن و اجرا که در مرکز گفتمان قدرت نیز قرار میگیرند حرف اول نمایش را میزنند و گاه دیگر به سمتی میروند که حتی متن را نقض کنند. لحن چندپاره این نمایش ضربه بزرگی به آن زده است و کلاژی از موقعیتها، تصاویر، سبکهای اجرا (حتی در داخل حرکات نیز کلاژی از حرکات دیده میشود)، حضور رسانههای ارتباط جمعی مثل تلویزیون، رادیو و اینترنت نتوانستهاند از دل خود متن پدید آیند و هر یک میتوانست وجود نداشته باشد. مثلا حضور سیامک انصاری که در یک موقعیت دو بار حضور پیدا میکند اگر نبود چه میشد یا حضور دزد دریایی یا دیگر موقعیتها که هیچ ارتباط فرمی هم به یکدیگر ندارند.
چندرسانهای
وقتی داستان پینوکیو به فضای آخرالزمانی آمده نمایش هم رسانهها را در کنار یکدیگر جمع میکند. دو نفری که با یکدیگر چت میکنند، گربه نره و روباه مکار که در تلویزیون دیده میشوند، خود سیستم پروژکشن، ایستگاه رادیویی و تلفن راه دور همه و همه بر عصر صنعتی و تأثیر آن در جامعه پسامدرن تأکید دارد. این ابزارها وجه چندرسانهای به نمایش میدهند تا جایی که دکور و صحنه را نیز شکل دهند. جهان در گیر و دار تکنولوژی هنوز هم به دنبال راههای ارتباطی در این نمایش نشان داده شده است.
اجرای بازیگران
نقش مهناز افشار که پس از مدتی هانیه توسلی جای آن را گرفت آن قدر جای کار ندارد که بخواهیم در موردش صحبت کنیم و در کل به دلیل تنوع موقعیتها بازیگران زیادی در صحنه حضور دارند و اغلب هم اجرای خوبی دارند. با وجود این همه حضور میتوان حضور بابک حمیدیان را بسیار درخشان دانست. بازی او در نقش گربه نره شاید تنها بازی بود که در یاد از این نمایش باقی بماند. پس از او میتوان به ستاره پسیانی در نقش روباه مکار اشاره کرد. در کل تنها موقعیت این دو نفر به خوبی نوشته شده بود و به همین خاطر نقش آنها در ذهن بیشتر به یاد میماند تا دیگران که همه با افرادی که ماسک زدهاند فرق چندانی ندارند.
همه چیز و هیچ چیز!
نمایش آمدیم نبودید رفتیم تجربه خوبی از گروه سایه است که نشان میدهد میتوان به سمت حرفهای شدن در نمایش و خصوصا نمایشهای فیزیکال رفت. اجرای موقعیتها به خوبی انجام شده است و کارگردانی خوبی در هر موقعیت دیده میشود اما متأسفانه این موقعیتها هیچ ربطی به یکدیگر ندارند و کلاژ بیشکلی را ایجاد میکنند انگار روی هیچ بومی شکلها و رنگها نباشند. دیالوگها و متن ضعیف است و اجرای موسیقی زنده موفق. در کل این نمایش همه چیز دارد ولی از خیلی نظرها که شرح آن رفت هیچ ندارد و تجربه کمی هدر رفته است.
دامون قنبرزاده
***1/2*
خلاصهی داستان: حامد که عکاس روزنامه است، تصمیم میگیرد محیط خانه و شهرش را تمیز نگه دارد. برای همین در شهرداری ثبت نام میکند ادامه مطلب آشغالاتون حرف نداره!* / نگاهی به فیلم «نارنجی پوش»
شبکه MTV در مصاحبهای که با رابرت رودریگز در بخش خبری خود انجام داده بود خبر از ساخت پروژه شهر گناه 2 در تابستان 2012 داد.
به گزارش آکادمی هنر، رابرت رودریگز پس از هفت سال انتظار مشتاقان این سری محبوب بالاخره سراغ ساخت قسمت دوم آن با نام شهر گناه: بانویی برای کشتار خواهد رفت. رودریگز در گفتوگو با شبکه MTV ساخت این پروژه را در تابستان امسال حتمی دانست و فیلم برای اکران سال آینده آماده خواهد شد.
ادامه مطلب بازگشت میکی رورک و روزاریو داوسون به «شهر گناه 2»
بهترین فیلم دینی از میان محصولات تولید شده طی سال های 80 13تا 1390 در نخستین جشنواره بین المللی فیلم ویدیویی تهران معرفی می شود.
ادامه مطلب انتخاب بهترین فیلم دینی از میان تولیدات سال های 80 تا 90 در جشنواره فیلم ویدیویی تهرانتمامی فیلمهای شصت و پنجمین جشنواره فیلم کن ساعاتی قبل در یک کنفرانس خبری در پاریس با حضور ژیل ژاکوب رئیس و تییری فرمو مدیر عامل جشنواره کن اعلام شد.
به گزارش آکادمی هنر، سال قبل کارگردانان بزرگی چون فون تریر، ترنس مالیک، پدرو آلمادوار، نوری بیلگه جیلان، برادران داردن، آکی کوریسماکی، تاکاشی مایک، نانی مورتی، پائولو سورنتینو، گاس ون سانت، برونو دومون و کیم کی دوک در جشنواره فیلم کن حضور داشتند ادامه مطلب فیلمهای تمامی بخشهای شصت و پنجمین جشنواره فیلم کن معرفی شدند / چهرهها به نسبت سال قبل کمتر...
حراج کریستیز امسال که در روزهای روابط تیره و تار ایران و امارات برگزار میشد با فروش 8 اثر از هنرمندان ایرانی پیگیری شد.
به گزارش آکادمی هنر، کریستیز امسال با بالا رفتن چكش يوسي پيلكانن حراجگذار معروف انگليسي -كار فروش 40 اثر مدرن و معاصر هنرمندان ايراني عرب و ترك- آغاز شد. ابتدا حوضچه كلئوپاترا اثر محمود سعيد، بالاترين رقم فروش شب نخست را از آن خود كرد. این تابلو به رقم 602 هزار دلار به فروش رسید.
ادامه مطلب نیم میلیون دلار برای هنر ایران در کریستیز 2012
برای ساخت نیمه ماه مارس در هالیوود چه کسی را می توان جایگزین جورج کلونی متصور شد؟ تصاویری که بازداشتش در اعتراض خیابانیِ مقابل سفارت سودان در واشنگتن را خبر میداد با فاصله زیادی از حضورش روی فرش قرمز کداک تیهتر ثبت نشد. برای بو ویلیمون با نمایشنامه شمال فارگوت و گرنت هسلو نمیدانم تا چه اندازه باید از فیلمنامه سهم قائل شد؟ اما بدون تردید اجرای کلونی این حق را به او میدهد تا پیش از نام کارگردان، عنوان فیلمی از جورج کلونی را به کار برد. نیمه ماه مارس پیرنگی متفاوت از قالب سینمای هم گونهاش دارد. اگر تماشاگر، تنها با انتظاراتی که تجربههای دیگر از این گونه سینما برایش فراهم میآورد با آن مواجه شود؛ نمیتواند درک کاملی از آن داشته باشد. شرح روایت تکراری قربانیان بینام و کم نشان معادلات قدرت را خود کلونی هم پیش از این در شب بخیر و موفق باشید 2005 گفته بود. در نیمه ماه مارس دیگر قرار نیست عنوان ضدقهرمان را برای تکمیل اجزاء روایت کلاسیک، نهاد قدرت داشته باشد. این بار مردم و یا همان مالکان رای در تعریف دموکراسی در نقش قطب منفی ِ پیش برنده روایت از بین سیاستپیشگان قربانی میگیرند. در زنجیرهی علی و معلولی، قراردادهای اخلاقی جامعه است که این بار موقعیت بحرانی داستان را موجب میشود. فرماندار موریس (جورج کلونی) حاضر به مصالحه پست کلیدی کابینهاش با سناتوری که میتواند با رأی و لابی خود انتخاب او را تضمین کند نیست. پُل (فیلیپ سیمور هافمن) در کار خود وفاداری را یگانه معیار غیر قابل تخطی میداند و تنها امکان مایرز (رایان گاسلینگ) برای تغییر موقعیتی که گرفتارش آمده تعریفی از اخلاقیات است که اقبال عامه را دارد.
ادامه مطلب نیمهی دیگر ماه مارس / بازخوانی یک فیلم پس از برخی وقایع سیاسی در آمریکاجدیدترین آثار نقاشی آبستره پست مدرنیستی بیتا وکیلی در روز یکم اردیبهشت ماه در نگارخانه ماه مهر ارایه می شود.
به گزارش آکادمی هنر، بیتا وکیلی در نمایشگاه جدید خود که نخستین نمایشگاه نگارخانه ماه مهر در سال 1391 خورشیدی است، نقاشی های آبستره پست مدرنیستی خود را با نام "شهریور" ارایه میکند. ادامه مطلب نمایشگاه نقاشیهای "شهریور" بیتا وکیلی در اردیبهشت برپا میشود