گزارش اختصاصی آکادمی هنر از نمایش روال عادی
- توضیحات
- نوشته شده توسط سعید خواجه افضلی
- دسته: گزارش
- منتشر شده در 1389-04-01 12:02
در این روزهای گرم که پیشواز واقعاً مناسبی برای یک تابستان داغ است، دکتر خاکی هم روزهای آخر تمریناش را میگذراند تا آمادهی اجرای نمایش روال عادی بشود. نمایشی که قرار است در هفتهی اول تیر ماه در سالن سایه تئاتر شهر به روی صحنه برود. طبق قرار قبلی ساعت هفت بعد از ظهر سر تمرین روال عادی رفتیم. دکتر خاکی همانطور گرم و صمیمی که در اتاقاش در دانشگاه مینشیند و پذیرای دانشجویان است، خوشآمد میگوید. همه ساکتاند و دکتر دلخواه با چهرهی مرموز و دوستداشتنی که به خود گرفته در نقش جاسوسی عجیب و غریب در برابر ایوب آقاخانی در نقش کمیسری که ظرافت دکتر دلخواه حسابی خشمگین و کلافهاش کرده، دیالوگهایش را میگوید، لا به لای دیالوگهایش با بشکنهای سریعی که میزند از منشی صحنه میخواهد تا دیالوگهایش را بخواند. با اولین کلمه دیالوگ که خانم منشی میخواند، دکتر دلخواه ادامه میدهد. کلمات همان است که خانم منشی خوانده اما در صدا و بازی این جاسوس حرفهای کاملاً عوض میشوند. انگار که اصلاً آن جملات نیستند!
دکتر خاکی بیشتر دلنگران صحنه و ساخت دکور است. ظاهراً کارها خوب پیش میرود و یک هفته مانده به اجرا مشکلی سر راه گروه سبز نشده است. گروهی صمیمی و خوب که حتی در تمرینات دانشجویی هم نمیتوان نمونهای برایش یافت. از معدود اساتیدی که هم در دانشگاه تئاتر درس میدهند و هم تئاتر به روی صحنه میبرند.
با آنکه تقریباً نیمی از تمرین گذشته است و ما در اواسط متن رسیدهایم اما همهی توجهمان به اتفاق روی صحنه است. از مهارتهای نویسندگی ژان کلود کریر است؟! از ترجمهی روان اصغر نوری؟! و یا اینکه از معجزهی گروه اجرایی؟! واقعاً نمیتوانی دیالوگها را رها کنی و متلاً گرم تماشای کلاه میان دستان دکتر دلخواه بشوی! اتفاقی آنجا دارد میافتد که تو جزئی از آنی و نمیتوانی تکان بخوری! امیدوارم بشود در روزهای اجرای کار و با دیدن نمایش به این سئوال جواب داد که هنر کدامشان است که تو را مجذوب خود میکند. با آرزوی اجرایی داغ برای گروه دکتر خاکی و نمایش روال عادی در آغاز تابستان!
عکس: بهزاد متبحری