نقد فیلم طرف دیگر امید The Other Side of Hope ساختهی آکی کوریسماکی / کوریسماکی و بحران پناهجویان
- توضیحات
- نوشته شده توسط اوون گیلبرمن (ورایتی)
- دسته: یادداشت سینمای اروپا
- منتشر شده در 1395-12-01 15:48
آکی کوریسماکی با فیلم «طرف دیگر امید» در برلیناله کمدی غمانگیزی خلق کرده که پیام روشنی دارد. کارگردان به امید روشنگری، وفاداری به انسانیت و حمایت از پناهجویان را در چارچوب روایتی نیمه واقعی- نیمه اتوپیایی بازگو میکند. سرانجام انتظار علاقمندان سینما به پایان رسید و در شمشین روز برلیناله فیلم آکی کوریسماکی کارگردان بهنام فنلاندی اکران شد. این فیلم با عنوان «طرف دیگر امید» نظر مثبت بسیاری از منتقدان سینما را در پی داشت. حتی برخی این فیلم را نامزدی جدی برای دریافت خرس طلایی ارزیابی میکنند.
فیلم جدید کوریسماکی درباره سفر و زندگی پرمخاطره پناهجویان به اروپاست. در سال گذشته نیز مستند «آتش در دریا» ساخته جانفرانکو رُزی توانست با نگاهی به زندگی پناهجویان در ایتالیا خرس طلایی برلیناله را از آن خود کند. کوریسماکی تا کنون با فیلم متعددی در جشنواره فیلم برلین حضور داشته است، اما پیش از این دوره، تمامی فیلمهای او در بخشهای فرعی برلیناله به نمایش گذاشته شده بودند. فیلم «طرف دیگر امید» به زندگی خالد (با نقشآفرینی شروان حاجی)، پناهجوی سوری میپردازد که با پشتسر نهادن دهها کشور سرانجام ناخواسته از هلسینکی، پایتخت فنلاند سر در میآورد. فیلم با صحنهای گیرا و معنادار برای نخستین بار خالد را در یک کشتی باری نشان میدهد که زیر پشتهای از ذغال سنگخود را پنهان کرده و حال با صورت و لباسی سیاه خود را بیرون میکشد.
خالد از جهنم حلب فرار کرده و در جریان سفر در مرز یکی از کشورهای اروپای شرقی از خواهرش به اجبار جدا شده و ارتباط آنها برای مدت طولانی قطع میشود. قطع ارتباط خالد و خواهرش که تنها بازماندگان خانوادهشان هستند، بر وجدان خالد سنگینی میکند و خود را مسئول نسبت به سرنوشت خواهرش میداند. او پس از معرفی خود به پلیس فنلاند میکوشد هرچه زودتر از سرنوشت خواهرش اطلاعی کسب کند. همزمان با ورود خالد به هلسینکی رسانهها و سازمان ملل متحد از بمباران شدید حلب و افزایش کشتهشدگان در این شهر خبر میدهند، اما پس از بررسیهای اولیه مسئولان اداره پناهجویان و مهاجرت فنلاند درخواست پناهندگی خالد را رد میکنند و دستور بازگرداندن او به مرزهای سوریه را صادر میکنند.
گرچه محور اصلی فیلم زندگی خالد است، اما در شروع فیلم با شخصیتی دیگر آشنا میشویم که قرار است حامی خالد شود. ویکستروم، فروشنده لباسهای مردانه که از زنش جدا شده و در صدد یافتن شغل جدیدی است، بهطور اتفاقی با خالد مواجه میشود. ساکاری کومانن که در اغلب فیلمهای کوریسماکی نقشآفرینی میکند در این فیلم نیز نقش ویکستروم را برعهده دارد. ویکستروم با خریدن رستورانی میخواهد زندگی جدیدی را آغاز کند. ضمن همدردی با وضعیت خالد میکوشد که اقامت غیرقانونی او را در فنلاند میسر کند و شغلی نیز به خالد در رستوانش میدهد. کارکنان این رستوران افراد عجیب، اما مهربان هستند. بخشهای کمدی فیلم سراسر در رابطه با همین کارکنان رقم میخورد. این افراد ساده و برخاسته از قشرهای کمدرآمد جامعه نیز به خالد کمک میکنند.
فیلم بهخوبی برخوردهای دوگانه برخی افراد عادی و نهادهای دولتی با پناهجویان را به نمایش میگذارد. خالد در بررسیهای اولیه میگوید که چگونه در مجارستان مورد ضرب و شتم ماموران پلیس قرار گرفته است. در فنلاند گروههای دستراستی و نژادپرست نیز در پی شکار خارجیها و پناهجویان هستند تا با تنگ کردن عرصه بر آنان، پناهجویان را به ترک کشورشان وادار کنند. از نام فیلم نیز بر میآید که کارگردان امید به انسانیت دارد. فیلم در چارچوب کنونیاش مولفههای نیرومند اتوپیایی دارد به همین دلیل برخی منتقدان آن را روایت افسانه و قصه در کنار واقعیت سخت خواندهاند. کوریسماکی در سنت نیرومند سینمای اروپا فیلم میسازد. گرمایی که از فیلمش بر میخیزد، اجازه میدهد که فضای سرد فنلاند به فراموشی سپرده شود.
در برخی فیلمهای جدید طنز نویی در حالشکلگیری است که برخی کارشناسان آن را ژانری فرعی، اما مستقل در عرصه کمدی ارزیابی میکنند. این طنز در کنش متقابل بازیگران اتفاق میافتد. در چنین طنزی گرچه دیالوگها عادی جلوه میکنند، اما به دلیل پاسخهای غیرمنتظره صحنههای بسیار خندهآوری را بوجود میآورند. مانند اغلب فیلمهای کوریسماکی این فیلم نیز به سرنوشت مشترک افرادی میپردازد که در دنیایی نیمه واقعی – نیمه اتوپیایی زندگی میکنند. کارگردان در این فیلم، کمدیی غمانگیزی را به نمایش نهاده که در مرکز آن موضوعات بسیار مهمی، همچون آوارگی، جنگ، نژادپرستی و نوعدوستی قرار دارند.
بهرغم دیالوگهای طنزآمیز، کارگردان قصد تحقیر شخصیتهای فیلم را ندارد. مخاطب نیز همواره حس همدردی با این شخصیتها دارد. زیرا کمدی در تعریف کلاسیک آن همیشه نیازمند طرفی مغلوب و تحقیرشده است. کمدی تنها در عدم توازن طرفهای درگیر خلق میشود، حتی اگر صحنههای کمدی به دیالوگها و کنش افراد وابسته نباشند و ناشی از ایجاد موقعیتهای خندهآور باشند، باز این عدم تعادل و توازن قابل مشاهده است. اما طنز نو درصدد رهایی از تعریفهای کلاسیک کمدی است.
کوریسماکی با تبحر و مهر زیادی داستان خود را روایت میکند. او پس از اکران فیلم در نشست خبر گفت آرزو میکند که میتوانست نظر فنلاندیها را نسبت به پناهجویان تغییر دهد. کوریسماکی تاکید کرد از آنجایی که سخنران توانایی نیست خواسته با ساخت این فیلم به این مشکل اجتماعی واکنش نشان دهد. او افزود: "ما باید دریابیم که همه انسانیم. امروز آنها از کشورشان گریختهاند، شاید فردا ما مجبور شویم همچون پناهجویان زندگی کنیم". امید کوریسماکی به تغییر رفتار انسانها با یکدیگر است. این موضوع هم در فیلم و هم در نشست خبری او مشهود بود. برخی نیز ساخت این فیلم را پاسخ کوریسماکی به ترس بسیاری از شهروندان فنلاندی میدانند. در دو سالگذشته حدود ۲۰ هزار پناهجوی عراقی به فنلاند وارد شدهاند.
«طرف دیگر امید» از طرف دیگر فیلمی بهغایت اجتماعی و سیاسی است. صرفنظر از ارزیابیهای شخصی، کارگردان در این فیلم تصادم فرهنگها را به عنوان واقعیتی سخت، اما تغییرپذیر دستمایه کار خود قرار داده است.