مضمون رنگ برای نمایشگاه رنگ* نشأت گرفته از خاطرات جواد مولانیا با ناصر تقوایی بود. هراس از رنگ و عدم استفاده از آن در میان عکاسان ایرانی -به قول استاد قدیمی سینما- رایج شده است. بخشی از این عدم استفاده از رنگ به مشخص شدن ضعفهای عکاس باز میگردد و بخش دیگرش (به قول روانشناسانی چون رورشاخ و لوشر) ویژگیهای روانی هنرمندان و در انتها عدم شناختاشان از خود رنگهاست. رنگ در مقام برجستهترين و نمودارترين عنصر در حوزه محسوسات از ديرباز تاكنون مورد توجه انسان بوده و همواره روح و روان آدمي را مسحور قدرت نافذ خويش نموده است. رنگ، مايه آرايش جهان آفرينش و نمايانگر قدرت هنرمند به شمار میرود. بر این اصل باز هم حضور رنگ را در نمایشگاههای عکس کمرنگ میبینیم.
ادامه مطلب فضا و رنگی که غیاب را به حضور میرساند
علی اتحاد به تازگی مجموعه آثارش را با نام «سربازان و اسبانی که جا ماندهاند» در گالری خاک بازهم از مجموعه پر رمز و راز «رازورزی» نمایش داده است. اتحاد کمتر در این مدیوم شناخته میشود و شهرتش به واسطه اجراهای تک پرسوناژش در مجموعه رازورزی است. این بار او حوزه عکاسی را امتحان کرده است که زیاد از اجراها و نقش تن[1] در متنیت[2] آثارش دور نیست و هر چه هست تکمیل کننده نقطه نظر اوست.
ادامه مطلب تن در شبکة متنی «سربازان و اسبانی که جا ماندهاند»
زمان جدای تمامی خصوصیاتاش برای همه ما برای علاقهمندان به هنر به خصوص سینما مقوله دیگری است. بُعد زمان، مولفه زمان و هر آن چه اثر هنری را در خوانش دستخوش تغییر میکند. زمان مولفه مهمی در روایت است و روایت کردن بی زمان امکان پذیر نیست. قصهای به وجود نمیآید. چیزی شکل نمیگیرد. بیخود نیست که فیلمهای مشابه و زیادی ساخته میشوند که به ما هشدار دهند زمان از دست رفته است. زمان طوری از دست میرود که پِروست در لابهلای صفحات متعددی در جستوجوی آن باشد. چقدر متوجه این امر شدهایم که زمان را از دست دادهایم بارها این واژه را به یکدیگر گفتهایم همین چند روز پیش همکاران به من گفتند انگار همین ماه پیش بود که یادداشت تحریریه سال پنجم را نوشتی که اگر چنین باشد زمان را از دست دادهایم، کنش مهمی رخ نداده است و باید در جستوجوی آن چیزی باشیم که اصل همه چیز است و از فرعهایی که اسیرش هستیم بند پاره کنیم.
ادامه مطلب اصلها و فرعها... / یادداشت ششمین سالگرد تأسیس آکادمی هنر
تا به حال شده است از دیدن فیلمهای زامبی احساس هراس کنید؟ هراس از اینکه یک روز نه این وضعیت اغراق شده بلکه یک ویروس همه گیر شود. یکی از موضوعهای مهم سینمای آخرالزمان همین هراس از همه گیر شدن یک ویروس یا یک بیماری است. این هراس از ابولا و ویروسهای مشابه نیست که انسان را امروزه در واقعیت تهدید میکند؛ بلکه مهمترین ویروس، ویروسی است که ذهن و عقاید و سبک زندگی را تهدید میکند.
ادامه مطلب مالیخولیای شباهت
"دختر" میرکریمی قصه شکاف نسلها است اما همچون سیل عظیم این نوع فیلمها که اغلب تم اجتماعی دارند به این بحران نگاه نمیکند و نگاهش دوستداشتنی و متفاوت است. آرامشی پشت میزانسنهای میرکریمی وجود دارد که تنها در اندیشه تصویر معضلات نیست بلکه در عین حال برای پیشگیری و تشخیص نیازها و حل بحرانهای این فاصله راه حل نشان میدهد.
ادامه مطلب نگاهی به فیلم «دختر» رضا میرکریمی / آرامشی مثال زدنی
مصطفی کیایی با یک کمدی خوش ساخت به نام ضد گلوله کار خود را آغاز کرد و نوید یک فیلمنامهنویس موفق در سینمای ایران را داد. فیلم بعدیاش خط ویژه نشان داد او به راحتی میتواند معضلات اجتماعی را وارد یک تریلر مهیج کند و جزء معدود فیلمسازان قصهگویی باشد که میتواند در دل شهر قصهاش را تعریف کند. موفقیت خط ویژه که البته از نظر من فیلم مهیج اما متوسط به شمار میرود با یک فاجعه به نام عصر یخبندان همراه بود. عصر یخبندان که نه تنها فیلمنامه ضعیفتری نسبت به سایر فیلمهایش دارد بلکه انتخاب بازیگران بسیار بد و به همان صورت ایفای نقششان به جز فرهاد اصلانی و محسن کیایی همه بد است. با توجه به این تجربه ضعیف او خیلی زود به بهترین شکل بازگشت. بهترین اثر مصطفی کیایی بیشک بارکد است.
کوئنتین تارانتینو یکی از شگفت انگیزترین فیلمسازان و یک اتفاق در عصر فیلمسازی به شمار میرود. در این سالها او هواداران خود را به شکل عجیبی به وجد آورده و طوری برخورد کرده است که همواره جایگاه مخاطب و مولف مشخص نباشد زیرا تارانتینو خود را ابتدا یک فیلمبین (خوره فیلم) حرفهای میداند. تمام آثار داستانیاش به سان یک دیالوگ بسیار بامزه برای دنیای عشاق سینماست. آخرین اثر (انحراف)ش هشت نفرتانگیز نشان میدهد که نه تنها کوئنتین طرفدار سینمای وسترن هست، بلکه طرفدار سبک قدیمی (رودشو) نیز محسوب میشود.
ادامه مطلب نقد فیلم «هشت نفرت انگیز» / هشتمین ساختة کوئنتین تارانتینو و ادای دین تمام قدش به وسترن اسپاگتی
مانند سال گذشته، به هر فیلمی که اکران قابل توجهی در سال 2015 داشته و آن را مشاهده کردم از 5 ستاره، رأی داده ام. گفتنی است دایره سیاه نشانه بیارزشی یک فیلم از نظرم بوده است. در ابتدا که جدول را با 30 فیلم از سال منتشر کردم سال متوسطی را پیش بینی می کردم اما وضع سینما در سال 2015 از سال گذشته به مراتب بهتر بود. اگر چه در سال گذشته به نیمفومانیاک ساختة لارس فون تریه پنج ستاره دادم و امسال هیچ فیلمی را در سطح شاهکار نپنداشتم، اما با تعداد فیلم بهتری روبه رو بودیم. در دورانی رو به افول سینما و پیشرفت سریال های تلویزیونی -چنان که جین فوندا در فیلم جوانی ساخته پائولو سورنتینو محصول همین سال از این موضوع یاد می کند- سال جاری سینما سربلند بود.
به چهار فیلم (هشت نفرت انگیز، لابستر، از گور برخاسته و جوانی) 4 ستاره داده ام و هر چهار فیلم عالی هستند با اختلاف کمی آن ها را به دیگری ترجیح داده ام. دو فیلم هشت نفرت انگیز ساختة کوئنتین تارانتینو و لابستر ساختة یورگوس لانتیموس را در مقام فیلم اول قرار داده ام و برتری یکی به دیگری برایم بسیار سخت است.
ادامه مطلب نظر شخصی در مورد فیلمهای 2015 / منتشر شده تنها در وبلاگ شخصی