اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

قیل و قال سطحی در مورد بهای بلیت و حواشی «بینوایان»

نمایش بینوایان


حواشی که بهای بلیت تئاتر در یک ماه اخیر داشته بهانه‌ای برای نگارش سرمقاله جدید آکادمی هنر شد. نمایش بینوایان به کارگردانی حسین پارسایی تقریبا سپر بلای نمایش دیگر یعنی می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد شد تا همه رسانه‌ها و حتی هنرمندان تئاتر به آن بپردازند که لازم دانستم به چند نکته ساده و برخی نگاه‌های سطحی اشاره داشته باشم.


1-    نمایش بینوایان بی‌شک به سبب فروش نمایش موزیکال «الیور توییست» ساخته شده است و با توجه به چند برابر شدن دستمزد بازیگران به خصوص بازیگران چهره دور از ذهن نبود که گروه به فکر افزایش بهای بلیت تئاتر بیفتند. با توجه به سبقه همکاری شخصی با گروه ارکستر مجلسی متوجه هستم که هزینه‌ گزافی علاوه بر دکور (گران شده با قیمت ارز فعلی)، افزایش اجاره بهای سالن‌ها در کنار چندبرابر شدن دستمزد بازیگران چهره خود مزید بر علت بودن افزایش هزینه تولید است.


2-    با توجه به لزوم بازگشت سرمایه تهیه کننده خصوصی و افزایش هزینه تولید برای یک اجرای حجیم بلیت یک صدهزارتومانی برای یک تئاتر اجتناب ناپذیر است. شاید در سالن‌های مرکز شهر با مخاطب دانشجو یا طبقه متوسط اشتباه به نظر برسد اما نه تنها انتخاب یک سالن در یک هتل پنج ستاره خالی از اشکال نیست بلکه نشان از هوش گروه اجرایی است. با توجه به این موارد و این‌که در تمام کشورها اجراهای موزیکال از بهای بلیت بالاتری برخوردار هستند پس تا به این‌جا گروه اجرایی بینوایان هیچ کار عجیبی را انجام نداده است؛ اما حرکت عجیب‌تر که خود را پشت بینوایان پنهان کرد بهای بلیت «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» بود. اجرای می‌سی‌سی‌پی پیش از این اجرا شده بود و هر چقدر هم گروه اجرایی بگوید دکور از بین رفته و مجدد ساخته شده؛ اما اهل فن می‌دانند هزینه طراحی‌ها، تمرین‌های بیشتر، برخی آکسسوارها، ساخت موسیقی، طراحی صدا و  ... کم شده و می‌سی‌سی‌پی سراسر سودآور است. با توجه به مشاهده این اثر در دور اول اجرا در سال 1395 به نظرم بابک حمیدیان بهترین بازی آن اجرا را انجام داده بود که آن هم حذف شده است. سوال اصلی اینجاست چرا باید بهای بلیت آن‌قدر عجیب باشد که می‌توانید در این خبر جزییات را مشاهده کنید. گروهی که هزینه تولیدش یک پنجم یا حتی یک دهم بینوایان است، با چنین بهایی اجرا می‌شود و حتی اجرا جزء ضعیف‌ترین آثار همایون غنی زاده –که کارگردان قابلی است- قلمداد می‌شود.


3-    تا به این‌جا در مورد تطبیق هزینه تولید و افزایش بهای بلیت صحبت کردیم، اما پارامترهای دیگری نیز اهمیت دارد. با مثال‌هایی از نیویورک و برادوی شروع کنیم. برادوی محل اجراهایی است که شما غرق رویاها یا فاجعه‌ها با دکورها و صحنه‌افزارها می‌شوید و دهه‌هاست جریان برادوی با جریان‌های دیگر شهر نیویورک متفاوت است و همه به حیات یکدیگر کمک می‌کنند. به طور مثال شما اگر خواهان تماشای یک اجرای موزیکال با شکوه و پر زرق و برق باشید به یک سالن می‌روید، اگر اجرایی کلاسیک حتی با بازیگران چهره بخواهید به سالن دیگر، اجراهای پیشرو در سوی دیگر و هر جایی برای خودش تعریف خاصی دارد. قرار نبود اجرایی از ریچارد فرومن یا گروتوفسکی در برادوی برگزار شود و یک اجرای موزیکال با انبوهی اجراکننده و موزیسین در یک سالن بلک باکس کوچک. به بهانه این مقاله سری به گیشه فروش برادوی زدم تا مطلب کمی باز شود. اجرای «شریر» که در صدر فهرست پرفروش‌ها قرار دارد بلیت‌هایی با بهای 115 تا 252 دلار دارد. اجراهای موزیکالی چون «شبح اپرا» از 45 تا 195 دلار و «آناستازیا» از 79 تا 275 دلار را شامل می‌شوند و دیگر اجراها نیز به صورت متوسط بر همین روال هستند. اواخر دهه 1940 گروهی برای دوری جستن از اجراهای پرخرج برادوی به دنبال راهی بیرون از برادوی بودند و همین جریان خارج از برادوی –آف برادوی- را به وجود آورد که هم از نظر مکانی مستقل بودند و هم شکل و سیاق اجرا متفاوت بود. در حال حاضر بهای بلیت اجراهای آف برادوی به طور متوسط بین 40 تا 100 دلار است که می‌توان به اجراهای «پایکوبی» با بهای بلیت 49 تا 89 دلار و اجرای «گروه مردان آبی» با بهای بلیت 49 تا 103 دلار در حال حاضر اشاره کرد. در نیمه دهه 1960 گروه‌های اجرایی بودند که دست به تجارب هنری می‌زدند که حتی سنخیتی با نظم آف برادوی نداشت و سالن‌های اجرایشان کوچک و چیزی شبیه به سالن‌های خصوصی و حتی تالار حافظ خودمان تا گاراژها و از این دست موارد بودند که در همان شهر نیویورک و مرکز شهر اسکان داشتند و نام "آف آف برادوی" بر آن‌ها نهاده شد. متوسط بهای بلیت در حال حاضر در آف آف برادوی بین 20 تا 30 دلار است. به عنوان نمونه اجرای «خانه برنارد آلبا» در حال حاضر بهای 30 دلاری و «تجهیزات شکنجه» و «کلیسای سن لوک در مزارع» هر دو بهایی 22 دلاری برای مخاطبانشان دارد. در همان اجراهای آف برادوی اجرایی با بازی دنیل رادکلیف بین 40 تا 100 دلار هزینه دارد. این مثال‌ها از عرف زده شده‌اند چه بسا هر ساله اجراهای مختلفی هستند که بهای بسیار بالایی دارند و نمونه آن اجرای آل پاچینو با بهای بلیت 90 تا 370 یورویی بود که می‌توانید در موردش در اینجا بخوانید.  با توجه به روشن شدن این مسئله برای مخاطبان به نظر بهای بلیت «بینوایان» با آن حجم اجراکننده و موزیسین باید همچون یک اجرای آف آف برادوی باشد؟! میان هر طبقه اجرا فاصله‌ای دو تا سه برابر است. وقتی اجرایی در تماشاخانه ایرانشهر بدون هیچ دکور عجیب فقط بدلیل داشتن یک بازیگر چهره بهای 60 هزارتومانی دارد چگونه بهای بلیت «بینوایان» عجیب است. البته که برای خود من با تمام این شروط بلیت «می‌سی‌سی‌پی ...» بسیار عجیب است و این اجرا را نشان از بی‌جهت بالا بردن بهای بلیت تئاتر آن هم در مرکز شهر می‌دانم.


4-      عجیب بهای بلیت بینوایان نیست، عجیب واکنش برخی رسانه‌ها و هنرمندان است که اغلب آگاه به این مرزبندی‌های ژانری در همه جا هستند و باز هم برای اجرا حاشیه درست می‌کنند. در سال‌های اخیر و ورود تهیه کنندگان خصوصی در همان مرکز شهر با اجراهای آن‌چنان تامل برانگیزی روبه‌رو نیستیم. شاید دور شدن بینوایان از مرکز شهر بهانه‌ای برای احداث سالن‌هایی در خارج از مرکز شهر شود و همین را حتی باید به فال نیک گرفت و سبب پوست اندازی اجراهای مرکز شهر شود.


5-    بیشتر این انتقادها از کارگردان آن برمی‌آید که پست دولتی دارد. من به جهت گیری جناحی ایشان کاری ندارم و حتی به دلیل عدم آشنایی و عدم تهمت زدن وارد بحث‌های بیلبوردها و انبوه تبلیغات او نمی‌خواهم بشوم اما این سوال که چگونه پارسایی بودجه این تئاتر پرهزینه را بدست آورده برایم عجیب تر است. در سینما منوچهر هادی بیشترین سرمایه‌گزار را دارد. حتی اگر معتقد به این باشیم که آثارش از نظر کیفی بسیار نازل است چون آثارش فروخته باز هم روی اثر بعدی‌اش سرمایه گذاشته می‌شود. پس یک دلیل طبیعی است که کارگردانی که اثر قبلی‌اش الیور توییست با استقبال چشمگیر مواجه شده سرمایه گزار بیشتری از کارگردانی داشته باشد که سالنش خالی است. سرمایه‌گزار به بازگشت پولش فکر می‌کند و حتی خود بنده با دو سرمایه‌گزار که اصلا تئاتر نمی‌دیدند مواجه شدم که به دلیل فروش بالای الیور توییست کنجکاو شده بودند در تئاتر موزیکال سرمایه‌گزاری کنند.


6-    بهتر است به جای نگاه سطحی که چرا یک مدیر دولتی کارگردانی می‌کند و حرف‌های خاله زنکی که چگونه پول دارد و تئاتر بسازد، از این وضعیت خوشحال باشیم که گونه تئاتر مجلل به وجود بیاید و آن هم از مقر اصلی تئاتر دور باشد تا سبب شکوفایی اجراهای هنری در مراکزی باشیم. (شاید مغرضان بگویند نگارنده از این اجرا سود می‌برد ولی بنده یک سال و اندی است از تئاتر دور هستم و به تدریس و کار در محیط خصوصی خود مشغولم). هیچ هنرمند و منتقدی در نیویورک به برادوی نقد ندارد می‌داند آن‌جا قرار است چه تئاتری اجرا شود و مخاطب هر دسته در طبقه دیگری است و یاد بگیریم به سلایق مختلف لااقل در هنر احترام بگذاریم. به جای این همه حمله به یک اجرا از جانب خودمان به همکار دیگر، همکاری که هزینه تولیدش یک دهم اجرای بینوایان است را مجاب کنیم بهای بلیتش را پایین بیاورد. به جای تعیین و تکلیف برای این که تئاتر هنر مردمی است اجازه دهیم در یک بازار آزاد – نه البته رانتی- هر اجرا خودش سلیقه خودش را تبلیغ کند. بینوایان هر چه هست هنوز روی صحنه نرفته و حواشی دیگرش همچون تبلیغات زودتر از موعد که خود من بیشترین ضرر را به واسطه همین عدم اجازه تبلیغات در تئاتر کرده‌ام ربطی ندارد که ما کلیت وجود چنین نوع تئاتری، ساخت یک سالن و همه چیز را زیر سوال ببریم.

 

7- نکته منفی در مورد این اجرا نیز هست زیرا برخی اهالی دلسوز تئاتر معتقدند وقتی یک طراح لباس یا چهره‌پرداز و به خصوص بازیگران دو حتی سه برابر دستمزد دیگر اجراها را می‌گیرند؛ دیگر راضی به اجرا با چنین دستمزدهایی نمی‌شوند و این بسیار درست است چه بسا که با ورود تهیه کنندگان خصوصی از 1391 دستمزدها به یکبار در سال 1392 و 1393 بالا رفت و حتی در سال‌های اخیر اجراهای تئاتر را با مشکل مواجه کرده است، اما این دست موارد خود به یک آسیب شناسی فرهنگی میان این اهالی نیاز دارد که طراح هنری و بازیگر بداند که بین اجراها تمیز دهد و معقول رفتار کند و دلیلی بر پاک کردن صورت مسئله نیست.

 

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری

 


نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما