به گزارش آکادمی هنر و به نقل از گاردین هنرمند محبوب و مخالف حکومت چین؛ آی ویوی قصد دارد فیلم کوتاهی را در برلین از راه دور و از استودیوی خود در پکن به وسیلهی اسکایپ کارگردانی کند. این منتقد بیپروا از سال 2011 و به دنبال مصادرهی گذرنامهاش بدون هیچ اتهامی ممنوعالخروج شد.
ادامه مطلب آی ویوی فیلمی را در برلین از طریق اسکایپ کارگردانی میکند
موزهی آلبرتینای وین میزبان 130 اثری است که از موزهی اُرسی پاریس به امانت گرفته است. به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر و به نقل از سایت آرتنت، گی کُنژُوَل مدیر موزهی اُرسی، پنجشنبهی گذشته در یک نشست مطبوعاتی تصریح کرد که کمبود فضا باعث شده است که موسسهی او نتواند عدالت را در مورد 67 هزار مجموعهی ارزشمند نقاشی به اجرا بگذارد. وی گفت: "امیدواریم روزی برسد که جای کافی برای نمایش دادن این آثار داشته باشیم."
موزه ناچار به اعمال محدودیت زمانی برای نمایش آثار است در نتیجه آن بخش از موزهی اُرسی که به نقاشیها اختصاص دارد مجبور است بخشی از آنها را به موسسهی دیگری امانت بدهد. کلاوس آلبرشت شرودر مدیر موزهی آلبرتینا از اینکه کُنژُول موسسهی او را انتخاب کرده است، اعلام خرسندی کرد. وی مجموعهی موزهی اُرسی را«آرشیوی رویایی» خواند و اذعان داشت این مجموعه نشان از تاریخ غنای فرانسه در قرن نوزدهم و غنای این موزه دارد. این مجموعه شامل آثاری از دگا، سزان و سورا است. ورنر اسپایس برگزارکنندهی این نمایشگاه ترکیبی از شاهکارها و آثار هنرمندانی که کمتر شناخته شدهاند، همچون فیلیسین روپز و کارلوس شوب، را برگزیده است. نقاشیهای پاستل به دگا و سورا، نقاشیهای گواش به دومیه و مورو و نقاشیهای آبرنگ به سزان تعلق دارد. به اعتقاد شرودر این امانتیهای گرانبها توانسته است خلا بزرگی را برای آلبرتینا پر کند.
فیلم دایورجنت(Divergent(2014 ساختهی نیل برگر، همچون بسیاری از فیلمها و انیمیشنهایِ پربینندهای که این روزها بسیار تولید و پخش میشوند، دربادی امر، فیلمی است دربارهی سوژهی انقلابی. و نیز انقلاب. دربارهی یک قهرمان-قهرمان زن- که علیه یک سیستم میشورد و آن را میپاشاند و رهایی رخ میدهد(رهاییِ چه کسانی؟). اما این انقلاب، به بیانی دلوزی، انقلابی است مولار. انقلابی که انقلاب نیست. انقلابی که انقلاب را نیز تحریف کرده و آن در ساختارهای سیاستِ مولار، سیاستی به غایت مردانه(اکثریتی)، قلمروبندی و اخته کرده است؛ سیاستی که رانسیر police مینامدش و ماهیتاً متفاوت است با the political که سیاستی راستین را برمینهد. هیجانِ مقاومت، نبرد و اعتراض، هیجانی است هالیوودی. هیجانی که حتا به اندازه کافی هیجان نیست و به فرمولهایِ کهنهی هیجانسازی، فروکاهیده شده است(کاراکتر میدود که به قطار برسد، و در لحظهی آخر میرسد! قهرمان، اولین داوطلبی است که باید از یک ارتفاع هولناک به پایین بپرد و میپرد و پیشاپیش میدانیم که او نخواهد مرد و موفق خواهد شد). اما چرا فیلمی که مانند بسیاری از فیلمها و انیمیشنهای دیگر، رنگ و بوی انقلابطلبی یا چپبودن دارند، تنها یک انقلاب اخته و یک هیجانِ فروکاهیده را نمایش میدهند؟ و اصلاً آیا یک انقلاب میتواند اکثریتی=مولار باشد؟
فیلم، داستان شهرِ پس از جنگی را روایت میکند که مردماناش در 5 گروه مشخص، طبقهبندی میشوند؛ طبقهی دانش(آنان همه چیز را میدانند)، طبقهی کشاورزان(صلحطلب و فعالاند)، طبقهی فداکاران(مهرباناند و مشتاقِ ازخودگذشتگی)، طبقهی شجاعان(پلیسهای شهرهستند) و طبقهی حقوق (حقیقت را میدانند). [این شهر هیچ فیلسوف یا شاعری ندارد پس!] ویژگی اصلی و ذاتی نوجوانان این شهر، ضمن یک تست، شناسایی میشود؛ اما آنان میتوانند در جشن انتخاب طبقه، خلاف نتیجهی تست را نیز انتخاب کنند؛ اما دیگر امکان بازگشتن به طبقهی قبلی و خانوادهاشان را ندارند. قهرمان فیلم، بئاتریس، اما، یک دایورجنت از آب درمیآید؛ تست روی او عمل نمیکند چراکه او دارای ویژگی¬های چندگانه و واگراست. در روز جشن انتخابِ طبقه، او طبقه شجاعان را–علیه طبقهی خانوادگیاش که فداکاری است–انتخاب میکند. و نهایتاً با تلاش بسیار، یکی از اعضاء فعال این طبقه میشود. دایورجنت بودن او، تهدیدی است علیه سیستمِ طبقاتی شهر. او نهایتاً سیستم را نابود میکند...
1. دیشب به دستشویی رفتم ****. بعد بیرون آمدم ----. چشمانم باز شده بود O_O. کمی دور خودم چرخیدم . گرسنه شدم و سُکان مغزم به دست معدهام افتاد . به آشپزخانه رفتم و چند تکه پیتزای باقی مانده را خوردم . به ساعت نگاه کردم . چشمانم را مالیدم و دوباره نگاه کردم . تلویزیون را روشن کردم •. کمی که نگاه کردم خاموشش کردم . این بار رایانه را روشن کردم . خبری خواندم که خیلی ناراحت کننده بود . بعد از کمی گشت و گذار خبری خواندم که خیلی خوشحال کننده بود . احساس کردم حالا وقت آن است که چیزی بنویسم .
ادامه مطلب رنگهای بیفرجام، ترانههای بیهنگام؛ نگاهی به «پریدن به روایت رنگ» نوشتهی لیلا صادقی
نمایشگاه نقاشیهای مهری یاوری با عنوان «خاطراتِ یک زن» از تاریخ 10 بهمن ماه 1393 با حضور و سخنرانی شیوا مقانلو در کافه گالری مارکوف افتتاح میگردد؛ این نمایشگاه تا 23 بهمن ماه ادامه خواهد داشت.