اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

گزارش اختصاصی و شماره (2) «آکادمی هنر» از دومین همایش ملی نقد ادبی ایران: سالن اصلی همایش نشانه‎شناسی ادبیات

 

دکتر حبیب الله آیت اللهی - دکتر ابراهیم خدایار - دکتر محمود فتوحی - دکتر فرزان سجودی

به گزارش  آكادمي هنر، همايش نشانه‌شناسي ادبيات پنجشنبه يازدهم اسفند با حضور جمع زيادي از متخصصان و علاقمندان اين حوزه

در دانشگاه تربيت مدرس به صورت همزمان در دو‎ ‎تالار علامه جعفري و استاد شکويي دانشکده علوم انسان در دو سالن و در هفت بخش برگزار شد.‏

 

 

پس از مراسم افتتاحيه همايش كه با سخنراني دكتر محمود فتوحي رئيس انجمن علمي نقد ادبي‎ ‎ايران آغاز شد، متن پيام دکتر حميدرضا شاه‌آبادي معاون امور هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و پس از آن متن پيام «ژاک فونتني» رئيس انجمن نشانه‌شناسي فرانسه و «ايریو‎ ‎تاراستي» رئيس انجمن جهاني نشانه‌شناسي قرائت شد. همچنين دكتر حميدرضا شعيري دبير علمي همايش به ايراد سخنراني و گزارش مقالات دريافتي و برنامه هاي پيش روي همايش پرداخت.

پس از مراسم افتتاحيه بخش هاي تخصصي به صورت همزمان در دو سالن پيگيري شد.

 

 

نشست اول: ادبیات نمایشی (1)

در بخش دوم كه بخش نخست ادبيات نمايشي به شمار مي‎رفت و به رياست دكتر مرتضي بابك معين و دكتر محمد هاتفي برگزار شد، ابتدا دكتر علي عباسي، عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي، به ارائه مقاله خود با عنوان «كاركرد روايي و موقعيت هاي روايي  در تئاتر "لورانزاسيو" اثر موسه» پرداخت. عباسي در اين مقاله بر اين باور است كه اثر موسه علي‎رغم آن‎كه در متنيت خود داراي تكثر است اما در عين حال از يك ساختار واحد تبعيت مي كند و از اين رو از سوي خواننده بيروني جز از يك منظر قابل خوانش نيست. دكتر عباسي بر اين اساس اظهار داشت كماكان نظريه‎هاي توجيه كننده ساختار روايي داراي اعتبار هستند و نمي‎توان به بهانه تكثر خوانش‎ها به ساختارشكني قائل شد، چون اين تكثرها نه در خوانش بيروني بلكه در درون خود متن رخ مي‎دهند و از به كارگيري زواياي ديد درون متني برمي‎خيزند.

دکتر علی عباسی 

دكتر عباسي يكي از اصلي‎ترين دلايل اين ادعاي خود را عدم امكان روايت‎پردازي با دو زمان حال و آينده دانست و گفت روايت‎پردازي ماهيتا با انفصال زماني قرابت دارد و همين نشان مي‎دهد واحدهاي معنايي روايت شايد جابه‎جا شوند ولي هيچ‎گاه از بين نمي‎روند. وي با اشاره به دشواري‎هايي كه تاكنون در تفسير ساختار روايت موسه وجود داشته، اظهار داشت كه توانسته است با شناسايي چند مولفه و واحد معنايي مشخص، در نهايت، پيكره و طرح اين روايت را بر واحدهاي مشخص و محدودي استوار سازد و لذا همان خوانشي را ارائه دهد كه هر كس ديگر هم در صدد برآيد، ناچار است از آن تبعيت كند. در متن بينهايت رابطه مي تواند بين واحدهاي معنايي برقرار شود اما بيش از يك خوانش وجود نخواهد داشت. اگر يك روايت نتواند در مرحله نهايي روايت، قهرمان يا يك كنشگر را به شيء ارزشي برساند، بايد گفت معنا تحقق نيافته است چون معنا اساسا با رسيدن قهرمان –و يا هر كس ديگر- به شيء ارزشي تحقق مي‎يابد. اين اصل ثابت همه روايت‎ها است.

سخنران بعدي خانم مهسا معنوي بود كه مقاله مشترك خود با دكتر بهروز محمودي بختياري با عنوان «خشونت كلامي در نمايشنامه "هاملت با سالاد فصل": رويكردي گفتماني» را ارائه داد. وي در اين مقاله با بررسي مقوله‎هاي خشونت زباني به خوبي نشان داد كه به‌كارگيري زبان در وجوه خشونت بار چگونه مي‌تواند بر شكل‌گيري يك رابطه نامتوازن ميان كنش‎گران تاثيرگذار باشد؛ چنان‎كه آثار اين خشونت در قالب رابطه غالب/مغلوب و نيز در قالب نشانه‌هاي جسماني از قبيل حركات بدن و ... نمايش يابد. بر اين اساس خشونت زباني از سوي كساني صورت مي‎گيرد كه براي خود حق برتري قائلند و اين ذهنيت را در قالب پردازش‎هاي زباني خشونت آميز و بر اساس تعريف جايگاه يالادست/فرودست پردازش مي‌كنند. از اين رو بايد گفت: سبك بياني فرد نشان‎دهنده هويت او است و در جاهايي كه خشونت زباني به كار مي رود، اين خشونت است كه روابط انساني را تعريف مي‎كند و در نقطه مقابل آن حالاتي از قبيل كرنش، سكوت و تسليم و ... پديد مي‌گردد. اين‎گونه، زبان به ابزاري ايدئولوژيك تبديل مي‎شود.

و اما سومين و آخرين سخنران اين بخش از همايش، آقاي مجید رحيمي جعفري، مدير اجرايي اين همايش، بود كه مقاله مشترك خود با دكتر محمد جعفر يوسفيان با عنوان «بررسي جلوه هاي نمايشي در "موش و گربه" عبيد زاكاني» را ارائه داد. آنان در اين مقاله پس از تبیین هدف و تحلیل خصوصیات انتقال از یک مدیوم ادبی به یک مدیوم نمایشی نشانه را با الهام از تحلیل پروفسور کلوه نشانه را در سه سطح دیداری، خودنما و نمایشی در ارتباط با "موش و گربه" تحلیل کردند. رحیمی جعفری در تحلیل خود ابتدا به سبک ادبی و نمایشی پرداخت و در پی خصوصیات سبکی، شخصیت‎پردازی و شخصیت‎شناسی را، با توجه به این‎که "موش و گربه" اساسا تقابل دو نقشواره است بررسی کردند. در کنار تحلیل شخصیت از منظر نشانه دیداری و نمایشی که به نشانه دیجیتال و آنالوژیک قابل تعمیم بودند آن‎ها را از منظر سوژه‎های گفتمانی تحلیل کردند.

مجید رحیمی جعفری - دکتر محمد هاتفی - مهسا معنوی 

در کنار سوژه‎های گفتمانی رحیمی جعفری نتیجه گرفت كه «اشتباه» زمينه ساز اين شده كه موش‎ها با وجود سعی در رسیدن به یک برجسته‎سازی در نهایت از دست دادن وجوه تشخيص گفتمانی خود ساقط شده و از رهگذر تبديل به «شبه سوژه»‌، در نهايت از يك وضعيت ناسوژگاني سر درآورند و توسط گربه خورده شوند. وي در ادامه مقاله خود به نمايش نمودار اين تغيير هويت سوژگاني برای تحلیل شخصیت‎ها پرداخت. در کنار شخصیت‎پردازی نشانه‎های نمایشی چون جلوه‎های کلامی، مکان آرایی و تعلیق را مورد تحلیل قرار داد.

در خاتمه اين بخش حضار به ارائه سوالاتي از دكتر عباسي پرداختند و وي با تاكيد بر اينكه در هر حال ساختار هيچگاه شكسته نمي شود، بر موضع ساختگرايانه خود پاي فشرد. به گفته دكتر عباسي امكان دارد صورت‌هاي متن تغيير كنند، اما طرح يك داستان يا روايت هر قدر دچار تكثرهاي چينشي و ... شود، اما در هر حال همانگونه مي‌ماند و مي توان آن را با صورت اوليه آن تطبيق داد: طرح تغيير مي كند اما نمي‎شكند.

از دیگر سؤالات حضار می‎توان به بازتاب تولید نظریه از دل نظریات مکتب پاریس مجید رحیمی جعفری بود که شخصی دبیر علمی همایش را مورد سؤال قرار داد که آیا ملی بودن همایش چنین نظریاتی است که یا مانند این مقاله ارایه می‎کنند یا مانند مقالات دیگر صرفا خوانشی از نظریات غربی است و ملی بودن هویتی نمی‎یابد؟ دکتر حمیدرضا شعیری در پاسخ به این سؤال ملی بودن را حضور گسترده طیف‎های مختلف ادبی از سراسر کشور دانستند که در پویایی و ملی بودن همایش نقش داشته‎اند.

 

 

نشست دوم: نشانه-معناشناسی

دکتر حمیدرضا شعیری 

در بخش سوم يعني در بخش نشانه-معناشناسي، كه به رياست دكتر احمد پاكتچي و دكتر مرتضي بابك معين برگزار شد، ابتدا دكتر حميدرضا شعيري، عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت مدرس و دبير علمي اين همايش، به ارائه مقاله خود با عنوان «بررسي نظام ارزشي گفتمان ادبي: رويكرد نشانه-معناشناختي» پرداخت. دكتر شعيري به نقل يك داستان پرداخت كه بر اساس آن فردي فقير نان خشك خود خود را به دود مطبخ يك رستوران  آغشته نموده و مي خورد اما سپس با تقاضاي صاحب مطبخ مبني بر پرداخت پول در مابه‌ازاي دود مواجه مي‎شود.

وي سپس بر اساس اين داستان، اظهار داشت: در اين روايت يا داستان ما مشاهده مي‎كنيم كه فرارزشي وجود دارد كه به ارزش‎هاي ديگر ارزش مي‎دهد اما مهم‎تر اين‎كه اين ارزش‎ها قابل تسري و سرايت به يكديگر هستند؛ به اين معنا كه غذا به مثابه يك فراارزش عمل مي‎كند و دود را از ارزشي برخوردار مي‎سازد كه سپس اين ارزش مي‎تواند به نان نيز منتقل شود و ما با يك وضعيت تراارزشي برخورد كنيم. مسأله اين است كه اين وضعيت صرفا از تمايزها تغذيه نمي‎كند، بلكه اين فرايند مسري بيش از هر چيز ناشي از كاركرد تفاوت‎ها در يك فرايند تعاملي است، يعني تا زماني كه نشانه‎هاي متمايز وارد فرايند تعامل نشوند، از عنصر تفاوت و سپس از عنصر ارزش برخوردار نمي‎شوند. جهت حل اين معضل، قاضي دستور مي‎دهد سكه‎اي را چند بار روي پيشخوان بكوبند و سپس به صاحب مطبخ مي‎گويد تو نيز صداي سكه اين فرد را شنيدي و در نتيجه تصفيه حساب صورت گرفت. درواقع در اين معادله ارزش سكه به صداي آن منتقل مي گردد و اينگونه سكه معادل ارزشي قرار مي گيرد كه به دود از سوي غذا منتثل شده بود و در نتيجه مبادله ارزشي نيز صورت مي‌پذيرد.

سخنران بعدي اين بخش سركار خانم مهناز كربلايي صادقي بود كه مقاله مشترك خود با سركار خانم‎ها فاطمه سيد ابراهيمي نژاد و افروز پورداد را با عنوان «بررسي زاويه ديد در حكايت "خسرو و شيرين" منظومه نظامي گنجوي: رويكرد نشانه-معناشناسي» ارائه داد. وي در اين مقاله به تبيين اين مسأله پرداخته بود كه نظامي در اثر گرانسنگ خود چگونه از زواياي ديد مختلف از قبيل زاويه ديد جهان شمول، گزينشي و جزءنگر و ... جهت ايجاد  فضاهاي گفتماني متنوع و زيباشناختي استفاده مي كند. 

و اما سومين و آخرين سخنران اين بخش از همايش دكتر محمد هاتفي ، عضو هيأت علمي دانشگاه سوره، بود كه مقاله خود با عنوان «تبيين نشانه-معناشناختي بعد سوم در شعر ديداري، تحليل موردي شعر ديداري "غربت" از طاهره صفارزاده» پرداخت. وي در ابتداي سخنراني خود با اشاره به اينكه در مدت يك هفته مانده به همايش بخش عمده‎اي از مدعاي مقاله را گسترش و تغيير داده، اظهار داشت اين مقاله عملا با اين گسترش وارد فضاي گسترده‎تري شده و ديگر نمي‎توان آن را يك تحقيق موردي قلمداد نمود بلكه تعميم‌پذيري پيدا نموده است.

دکتر محمد هاتفی 

هاتفي با اشاره به اين‎كه توليد علم به هيچ وجه در خلأ رخ نمي‎دهد، اظهار داشت سطوح مختلفي وجود دارند كه باعث مي شوند يك مسئله علمي مطرح شود: از جمله ساحت فرانظري كه از آن با عنوان فلسفه علم ياد مي‎شود. وي سطح دوم را سطح نظريه‎هاي تخصصي يك علم از قبيل جامعه شناسي، زبانشناسي، نشانه-معناشناسي و ... دانست و گفت اين نظريه‎ها نيز در هر رسته در هر حال معدودند و با روشهاي خاص خود به تبيين پديدارهاي خاصي مي‎پردازند. سطح سوم سطح توليدات علمي مربوط به مسأله خاصي است و وقتي محققي با تسلط بر اين سه سطح در جايي به ناهمخواني دانش موجود با وضعيت پديداري جديد برمي‌خورد مسأله اي را شناسايي نموده و اگر آن را حل كند، توانسته مرزهاي دانش را توسعه دهد.

وي سپس اظهار داشت وقتي در خصوص شعرهاي ديداري تحقيق مي‎كردم در مواجهه با شعري از مرحومه طاهره صفارزاده متوجه شدم بر اساس وضعيت گفتماني كنش‎گران درون متن اين شعر را نمي‎توان دو بعدي دانست و از آن‎جا كه ميان تمامي جنبه هاي گفتمان بايد انسجام و وحدت برقرار باشد، از تجزيه صورت و محتواي نشانه‌هاي متن و تبيين وضعيت نظام هاي گفتماني بهره گرفتم و متوجه شدم با كمك تحليل نشانه-معناشناختي، از لايه زيرين شعر، تصوير يك صليب بيرون مي آيد كه خلاهاي گفتمان را جبران مي‌كند. اين مسأله از اين لحاظ مهم است كه طبق مباني نشانه –معناشناختي، گفتمان در نوع خود كامل است و اطلاعات لازم براي توجيه آن بايد از دل خود متن استخراج شوند. در ارجاعات بينامتني نيز محقق نمي تواند بدون دريافت نشانه اي از درون خود متن، آن را از طريق روابط بينامتني توجيه كند.

هاتفي در پايان با نمايش دادن يك اثر نقاشي سه بعدي و ارجاع به مباني نظري فوق، اظهار داشت اينگونه مي توانيم ادعا كنيم كه اين نحوه ظهور بعد سوم در دوره اخير، بيش از آنكه يك مسأله ابژگاني باشد، از سه وجهي شدن ذهنيت انسان در اين دوره ناشي مي شود و اين مقوله سوبژگاني را انضمامي، عيني و بيروني مي‌سازد. لذا بايد گفت: بعد سوم درواقع نقش «كاركردي» دارد.

در بخش پرسش و پاسخ يكي از حضار از دكتر هاتفي سوال كرد آيا قرار گرفتن وضعيت مكاني عنصر بيگانه در لايه پايين متن شعر ديداري، حكايت از تحقير جايگاه فرهنگي او ندارد؟

هاتفي با تاييد اين تلقي، تبيين آن را بر اساس نظام كهن‌الگويانه و استعاري ارائه شده از سوي ليكاف و جانسون ميسر دانست كه بر اين اساس «بالا» همواره جايگاه برتري، آرمان، و علو ... است لذا وقتي در صورت شعر، «همه» (غرب) به «من» (غير غربي يا بيگانه) مي‎گويد «اهل كجا هستي؟» و ضمن به پرسش گرفتن هويت فرهنگي او، جايگاه او را در سويه پايين متن قرار مي‎دهد، درواقع جايگاه فرهنگي او را دون مي‌داند و به ذهنيت ايدئولوژيك خود وجه عيني، ابژكتيو و بيروني مي دهد و لذا فاصله هاي ذهني صورت پديداري مي يابند. اين، باز مويد كاركردي بودن بعد است؛ كماآنكه در يك اطاق صاف، افراد به يكديگر تعارف مي كنند بفرماييد «بالا» و اين «بالا» با اينكه دردنياي بيرون مصداق ندارد، از ذهن كنشگران تغذيه مي‎كند.

نشست سوم: نشانهشناسی گفتمانی شعر

در بخش پنجم (‎نشانه‌شناسي گفتماني شعر) كه به رياست دكتر محمود فتوحي و دكتر حسن ذوالفقاري برگزار شد، چهار سخنراني انجام گرفت.

دکتر احمد پاکتچی 

در سخنراني نخست، دكتر احمد پاكتچي، عضو هيأت علمي دانشگاه امام صادق(ع) با ارائه مقاله «ناامني نشانه‌اي و تنظيم فاصله در ارتباط: پي‌جويي الگو در باب سيرت پادشاهان از گلستان سعدي» گفت: در وضعيت‎هاي تعاملي همواره اينگونه نيست كه دو سوي گفتمان به ارائه نشانه‌هايي در قالب ابراز نشانه اي بپردازند، بلكه در وضعيت هاي سلطه و ناامني اغلب افراد از سكوت و تعطيل نشانه‎ها به مثابه يك راهكار امنيتي بهره مي‎جويند؛ چنان‎كه در گلستان سعدي در جايي گفته مي‎شود «جواب ابلهان خاموشي است». در اين‎جا با اين‎كه كليت خاموشي يك نشانه است، اما با نشانه‎پردازي در وضعيت‎هاي معمولي متفاوت است. افراد زماني كه درمي‎يابند امكان دارد به علت كج فهمي يا نفهمي طرف مقابل، خوانش مطلوب نشانه‎ها صورت نگيرد، احساس ناامني نشانه‎اي را بروز داده و از توليد نشانه‎ها در قالب استعمال ذخيره زباني كناره مي‎گيرند.

وي ميزان غلظت و يا رقت اين ميزان ناامني را به فاصله ميان دو طيف قدرت مربوط دانست؛ چنان‎كه ميان شاه و درويش اين فاصله در اوج خود قرار دارد و لذا سكوت نيز به حداكثر مي‎رسد. در جاهايي حفظ فاصله با حفظ بسامدي از رابطه نيز همراه مي‎شود و علي‎رغم وجود زمينه‎هاي ناامني مي‎بينيم كماكان حدودي از رابطه حفظ مي‎شود اما اين رابطه در سايه ناامني، همواره با هوشياري توآم است.

يكي از حضار از دكتر پاكتچي پرسيد آيا ميزاني وجود دارد كه بر اساس آن حد امنيت نشانه اي و ناامني نشانه‌اي را از همديگر تفكيك كنيم؟

دكتر پاكتچي در پاسخ، اين مسأله را غير قابل خط‌كشي دانست و گفت نمي توان براي امنيت و ناامني خط‌كشي نمود و لذا بايد گفت اين مسأله انعطاف‌پذير است و در وضعيت هاي مختلف يكسان تعريف نمي‌شود.

سخنران بعدي اين بخش، سركار خانم زهرا داوري گراغاني بود كه مقاله مشترك خود با سركار خانم دكتر خديجه حاجيان را با عنوان «گادامر و حافظ در گفت و گو با وجود: تاملي پديدارشناختي در شعر حافظ» ارائه داد.  وي با اشاره به تلازم ديدگاه گادامر در خصوص جدايي ناپذيري صورت و محتوا از يكديگر با نظريات هرمنوتيكي گادامر، اظهار داشت در سطح هستي شناختي نمي‎توان براي متن به دو ساحت مجزا از يكديگر قائل شد بلكه افق ذهني خواننده در هر دوره زماني با افق ذهني جهان متن در نسبت قرار مي گرد و اين‎گونه مي‎توان ادعا كرد كه به علت پايايي صورت متن حافظ، ما مي توانيم ادعا كنيم در هر دوره زماني خاص، با اينكه بسياري از مقتضيات زماني و تاريخي تغيير مي‎كنند، اما به علت ثابت ماندن جهان صورت متن، همواره انسان‎ها وارد جهان محتوايي خود اثر حافظ مي‎شوند و از ملزومات درون اين جهان است كه آنان افق ذهني مي‎يابند. يعني چنين نيست كه بگوييم آن‎ها جهان خود را بر جهان متن شعر حافظ تحميل كنند بلكه برعكس آن درست‎تر است كه بگوييم آنها در جهان محتواي متن درگير مي‎شوند.

دکتر زهرا حیاتی - دکتر حسن ذوالفقاری 

ديگر سخنران بخش نشانه‎شناسي گفتماني سركار خانم دكتر زهرا حياتي بود كه با ارائه مقاله خود با عنوان «بررسي نشانه‎شناختي عناصر متقابل در انواع ادبي» پرداخت و نقطه تاكيد خود را بر بررسي اين تقابل‎ها در شعر مولوي گذاشت. وي اظهار داشت كه در بسياري از جاها در متن اين تقابل‎ها وضعيت‎هاي شناور مي‌يابند.

سخنران آخر اين بخش آقاي فريد دهقان طرزجاني مقاله مشترك خود با دكتر فرزان سجودي با عنوان «بررسي نشانه‎شناختي التفات در شعر معاصر فارسي: نمونه‎هايي از احمد شاملو و هوشنگ ابتهاج» را ارائه داد و اظهار داشت كه طبق بررسي هاي آنان التفات در متن هاي ادبي در خدمت زيباشناسي قرار مي گيرد و در اين راه از تمامي عناصر بلاغي از قبيل استعاره و مجاز و ... نيز بهره مي گيرد.

دكتر فتوحي اين سوال را از سخنران مطرح كرد كه در اين صورت شما همه اين عناصر بلاغي را به التفات تقليل مي دهيد؟

پاسخ اين سوال را دكتر سجودي، همكار مقاله ارائه داد و اظهار داشت: برخلاف عناصر بلاغي كه مقوله هايي مربوط به فرم هستند، التفات اساسا مقوله اي پديدارشناختي است. مقوله اصلي بحث التفات اين است كه شاعر در اين هنرنمايي ادبي، اصولا نوعي جاندارگرايي به اشياي غيرانساني را در پيش مي گيرد و مهمتر از آن اينكه با مقوله زمان سروكار دارد. يعني بايد قبل و بعد از هر گونه التفات، گفته پردازي هايي صورت گرفته باشد كه مقوله التفات معنادار شود لذا بايد گفت بررسي التفات خواه ناخواه بررسي تمامي زواياي متن را پيش مي كشد در حالي كه عناصر بلاغي به گونه اي مستقل و منفرد در معرض ديد و بررسي ناقد ادبي قرار مي گيرند. پس نه تقليل مقوله التفات به بلاغت درست است و نه اينكه گفته شود التفات همه ديگر وجود بلاغي را شامل مي‌شود؛ چون اينگونه اساسا تمايز التفات با اين مقوله ها مخدوش مي شود.

دكتر سجودي اظهار داشت وقتي يك چيز همه چيز باشد، ديگر هيچ چيز نيست. لذا درست آن است كه بگوييم التفات از اين وجوه ديگر بلاغي نيز در مواقع لازم بهره مي گيرد.

 

نشست پنجم: ادبیات نمایشی (2)

بخش ادبيات نمايشي 2 با رياست دكتر امير علي نجوميان و دكتر احمد پاکتچی شكل گرفت و جمعا سه مقاله در اين بخش ارائه شد. 

ابتدا دكتر فرزان سجودي مقاله خود با عنوان «درام: ديالوگ بين فردي، بين نشانه اي و بين فرهنگي» را ارائه داد و اظهار داشت يكي از اصلي‌ترين ويژگي‌هاي درام اين است كه درام بدون ديالوگ فردي اصلا نمي تواند به درام تبديل شود و هر ديالوگي همواره گفتگويي دو سويه است. از اين رو بايد گفت درام چندصدايي ترين نوع ادبي و هنري است.

به گفته سجودي، مسئله ديگر در ارتباط با درام اين است آيا نظام هاي نشانه اي مختلف زباني و غير زباني قابل ترجمه به يكديگر هستند؟ در زبان ممكن است قطعيت‎هايي توصيف و تبيين شود كه ديگر نظام‌هاي نشانه‎اي از عهده آن بر نيايند و در قالب نظام‎هاي غير زباني اصلا قابل ارائه نباشد. لذا بايد گفت از آن‎جا كه قرار است آن‎چه در نظام نشانگاني زباني پرداخته شده، سپس به نشانه‎هاي ديداري نمايش ترجمه شود، درام همواره يك ژانر ناتمام است و بايد در اجرا به نظام هاي نشانه اي ديگر ترجمه شود و اين‎گونه ترجمه بينانشانه‌اي رخ مي‎دهد. ..

سجودي ادامه داد: علاوه بر اين مسلم است در هر كشور و فرهنگي نمادهاي متفاوتي براي ترجمه وجوه مختلفي كه در زبان توصيف شده‎اند، ارائه مي‎شوند و از اين رهگذر مي‎توان گفت درام همواره شاهد نفوذ و نشت بسيار زيادي از لايه هاي بيرون از متن در قالب ترجمه به درون متن است. ما وقتي متني را از يك نظام فرهنگي بر مي‎گيريم و در يك نظام فرهنگي ديگر ترجمه مي‎كنيم و نمايش مي‎دهيم، يعني يك متن را با تمام مجموعه معناساز فرهنگي آن از فرهنگي به فرهنگ ديگر مي‎بريم. اينگونه علاوه بر ترجمه بينانشانه‎اي با ترجمه بينافرهنگي نيز مواجه مي‎شويم.

وي گفت وقتي درام «خانه‎اي قديمي بازمانده از عصر قاجار» از وضعيت زباني به وضعيت نمايشي ترجمه مي‌شود، يك نمايشگر قابي چوبي را با سيم‎هايي از بالاي صحن تئاتر آويزان مي‎كند و جالب آن‎كه وقتي مي‌خواهند به طبقه دوم خانه اشاره كنند، به اين قاب اشاره مي‎كنند؛ يعني بين قرار گرفتن آن در بالاي صحن و طبقه فوقاني نيز تناسب ترجمه‎اي برقرار مي‎شود اما همين ظرفيت هاي ترجمه را شايد يكي ديگر از كارگردانان تئاتر اصلا نتواند حدس بزند يا ايجاد كند. اين ظرفيت هاي ناشي از دشواري ترجمه باعث مي‌شوند درام همواره در حال ترجمه بين نظام هاي نشانه‎اي و فرهنگي مختلف سرگردان باشد.

دکتر بهمن نامورمطلق 

سخنران بعدي اين بخش دكتر نامور مطلق عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي بود كه با ارائه مقاله خود با عنوان «نقد نشانه‎شناختي نمايش "خشكسالي و دروغ"يعقوبي»  گفت: آن‎چه باعث مي‎شود كه اين متن بتواند با خواننده از طريق دلالت‎هاي ضمني ارتباط برقرار كند، مجموعه‎اي از پونكتوم‎هاي هستند كه به مثابه منفذهايي در صورت و محتواي خود متن و يا در نظام نشانگاني بينامتني و پيرامتني و ... نمود دارند و خواننده را به سمت استوديوم يا معناي ضمني متن سوق مي دهند چنان‎كه وي را نه تنها مي تواند از دلالت اين متن به گذشته هاي تاريخي و مسأله دعاي كوروش سوق دهد، بين آن موضوع و مسائل روز جامعه خود نيز پيوند برقرار سازد؛ از جمله زماني كه اين نمايش پس از يك بار نمايش متوقف مي شود و اصلاحاتي در آن صورت مي گيرد، اين مسأله به مثابه يك پونكتوم باعث مي شود خواننده احساس كند حتما اين نمايش با مسائل روز ارتباطي دارد كه از نمايش آن جلوگيري مي شود و لذا برخلاف انتظار نه تنها از تعداد تماشاگران آن كم نمي شود بلكه افرادي كه بار اول آن را مشاهده كرده بودند مجددا براي تماشاي متن تغيير يافته نيز به تئاتر مي آيند. علاوه بر اين اسامي بازيگران خاص، نوشته هاي فرامتني در قالب گزارش ها و نقدهاي پيرامون اين نمايش و نيز اخبار و ... همگي پونكتوم هاي پيرامتني ديگري هستند كه در نهايت باعث مي شوند يك متن از دلالت هاي ضمني برخوردار شود.

دکتر بابک مرتضی معین 

سخنران پاياني اين بخش دكتر بابك معين عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد بود كه سخنراني خود را با عنوان «زبان ديداري و تجسمي اشيا در نفي زبان متني در آثار بكت» ارائه کرد. وي گفت علي‎رغم ظاهر دشوار و تودرتوي متون بكت، آنچه من در جمع‎بندي نهايي از آثار او مي‎خواهم بر آن تاكيد كنم اين است كه در اين آثار «تكرار» نقش بسيار مهمي ايفا مي‎كند و به نوعي، برجسته‎سازي شده است. تكرار جسم را به يك جسم فرمانبردار تبديل مي‎كند زيرا براي مطيع كردن تن لزوما نبايد با آن مستبدانه رفتار كرد بلكه مي‎توان آن را با تكرار به عروسك تبديل نمود و اين چيزي است كه به نظر من از رهگذر انجماد زمان و ادراك بر اثر تكرار در آثار بكت رخ مي‎دهد. با تكرار ما دچار سرگيجه و در نتيجه آشفتگي مي‎شويم. اين گونه مي‎توان گفت بكت در واقع به جاي تكيه روي متن از داده‎هاي فرامتني استفاده مي‎كند و به اين داده‎ها متوسل مي‎شود تا به تعين معنايي كمك كند.

 

اختتاميه

دكتر شعيري كه رياست اختتاميه همايش را بر عهده داشت، با اشاره به لزوم تداوم همكاري‎هاي ميان‌رشته‌اي در حوزه نقد ادبي، و نيز تقدير از همكاري همه نهادها و نيز ارائه دهندگان مقالات، از جمله از معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دانشگاهد تربيت مدرس، حلقه نشانه شناسي تهران، مركز گشترش زبان و ابديات فارسي، دانشگاه شهيد بهشتي، خانه كتاب، و برخي نهادهاي ديگر، از دكتر خدايار رييس مركز پژوهش‎هاي زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربيت مدرس درخواست كرد تا به ايراد سخنراني بپردازد.

دكتر خدايار در آغاز سخنان خود پس از قرائت شعر «اسفند» از شفيعي كدكني، از زحمات مرحوم دكتر حق‌شناس به عنوان اولين رييس انجمن نقد ادبي ياد كرد.

وي در ادامه سخنان خود با اشاره به سخني از هوسرل مبني بر اين‎كه دانشكده‎هاي علوم انساني فقط ديوارشان به يكديگر متصل است و گرنه از هم جدا مي‎زيند، بر ضرورت همياري بيش از پيش رشته‎هاي مختلف علوم انساني به ويژه در حوزه‎هاي هنر و ادبيات تاكيد كرد. وي وضعيت موجود را رو به پيشرفت دانست و مشكلات موجود را ناشي از روند شكل گيري عمومي اين رشته ها در غرب و ايران دانست و گفت متاسفانه زماني كه در غرب تخصص گرايي رايج شد ما دايره المعارفي كار مي كرديم و الان كه در آنجا بحث‌ها مجددا به سوي رجحان نگرش دايره المعارفي و تربيت افراد همه چيزدان تغيير يافته، در ايران همچنان تخصص گرايي و انفكاك ادامه دارد.

وي در پايان سخنان خود آرزو كرد هر چه زودتر تلاشهاي ده ساله براي تاسيس رشته نقد ادبي بين رشته اي به تحقق برسد.

دكتر سجودي با اشاره به اين‎كه نقد ادبي اساسا يك رشته بين رشته اي است، اين تلقي را كه رشته‎هاي مختلف بايد به همگرايي دعوت شوند، زايد دانست و گفت اصلا ماهيت اين رشته به گونه‎اي است كه جز اين نمي‎شود.

دکتر فرزان سجودی - دکتر امیرعلی نجومیان 

دكتر آيت اللهي استاد دانشكده هنر و معماری دانشگاه تربيت مدرس، با انتقاد از اين‎كه چرا هيچ كدام از سخنرانان اشاره نمي‎كنند كه اساسا تفكيك ادبيات از هنر ممكن نيست، اظهار داشت ادبيات و هنر همگي از يك لون هستند و امروزه نمي‎گويند ادبيات، بلكه مي‎گويند هنرهای ادبي، هنرهای نمايشي، هنرهای تجسمی، ... يعني همه اين‎ها هنر هستند.

دكتر پاكتچي ادبيات را خصلتا يك فضاي پوليفونيك دانست و گفت: در گذشته تمدن ما هر گاه بزرگان يك حوزه نمي‎توانستند به زبان تخصصي خودشان حرف حسابشان را بزنند، به ادبيات روي مي‎آوردند. مولوي وقتي به زبان كلام و فقه نمي‎تواند شسته‌رفته حرف بزند، از زبان چند بعدي ادبيات و شعر بهره مي‎گيرد و حافظ و ... نيز همين طور. لذا يكي از ظرفيت‎هاي ادبيات اين است كه ما را با بزرگانمان در همه حوزه‎هاي علمي و هنري متصل سازد.

دكتر نامور تمايز ميان ادبيات و هنر را اساسا بي‎معني دانست و تاكيد كرد شايد الان يكي از اصلي‎ترين ضرورت‎هاي نقد ادبي توجه به رويكردهاي ديگر در نقد باشد. مثلا در جاهايي از نقد روانشناختي، جامعه‎شناختي و ... استفاده مي‎شود و مهم آن است كه اين شيوه‎هاي مختلف نقد ادبي حفظ شوند نه اين‎كه غلبه به مثلا نشانه‌شناسي داده شود و از ظرفيت وجوه ديگر غفلت شود.از اين رو نمي‎توان اين حوزه ها را متمايز و مجزا از هم در نظر گرفت.

دكتر اميرعلي نجوميان دانشیار دانشگاه شهيد بهشتي نيز بر شكل‎گيري كميته‎هاي تخصصي در زير مجموعه انجمن نقد ادبي تاكيد نمود.

دكتر فتوحي به عنوان سخنگوي پاياني اين بخش از همايش، بر لزوم تخصصي شدن زير مجموعه‎هاي انجمن نقد ادبي با هدف تبديل شدن آن به يك نهاد موثر غير دولتي(NGO)  گفت: يكي از برنامه‎هاي انجمن اين بود كه شاخه‎هاي اين انجمن را در شهرستان‎ها فعال كند اما به نظر مي‎رسد اين شاخه‎ها بايد نقش ستادي را ايفا كنند و زمينه‎هاي اجرايي كار از قبيل شناسايي يا برگزاري را عهده دارد شوند ولي در زير مجموعه كميته علمي انجمن از تخصص‎هاي مختلف نقد ادبي، روانشناختي، جامعه‎شناختي، سينما، ادبيات نمايشي، نشانه‎شناسي و تحليل گفتمان و ... تشكيل شود.

در پايان دكتر خدايار با قرائت بيانيه هشت ماده‎اي اين همايش اعلام كرد سومين همايش ملي نقد ادبي، مهر ماه سال آينده در دانشگاه ايلام برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما