شادوران، فیلمی که یک مرگ را شیرین تعریف میکند
- توضیحات
- دسته: یادداشت سینمای ایران
- منتشر شده در 1400-11-19 01:03
شادروان روایتگر خانوادهای حاشیه نشین است که با فروش سبزی زندگی خود را می گذرانند و حالا با فوت ناگهانی پدر خانواده مشکلات و دردسرهایی برای آن ها به وجود میآید. در این حال زندگی شخصی هرکدام از اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد.
به نظر میآید در چهلمین جشنواره فیلم فجر ما شاهد ایدههای تازه و نو، ولی روایتی ضعیف هستیم. در شادروان حسین نمازی ریسک بزرگی کرده است. به زبان ساده تر میتوان گفت او ساختارشکنی کرده و رسم چندین سالهای را برهم زده! فیلمساز در شادروان با مرگ پدر خانواده شوخی میکند و سعی میکند مشکلات و دردسرهای زندگی حاشیه نشینی را با زبان طنز و بازیهای طنازانه به تصویر بکشد و لحظات متفاوتی را درسینما برای مخاطبان خود به نمایش بگذارد. پیش از این ما شاهد این نوع فیلمها مانند «ابد و یک روز» بودهایم، اما لایههای طنز دادن به این نوع فیلم نمیتواند فیلم خوبی را دربیاورد. فیلمساز تلاش خود را کرده که از ابتذال و کمدی بی سر و ته دوری کند. شادروان فیلم ضعیف و مبتذلی نیست، اما در این نوع فیلمها افزودن لایههای طنز یک نوع دوگانگی را ایجاد میکند که با دقت و ظرافتی باید آن را کنترل کرد. در فیلم شادوران حسین نمازی نتوانسته این را کنترل کند و فیلم آن شکلی که باید درنیامده است. شادوران از خرده پیرنگهای مجزا تشکیل شده، چند روایت را دنبال میکند که در خط اصلی داستان فیلم قرار میگیرند. تلاش و همکاری اطرافیان برای برگزاری یک مراسم آبرومند، خاکسپاری پدر خانواده، مخاطب را یادآور فیلم اجارهنشینها (برای برگزاری آن مهمانی ناهار بعد از خراب شدن خانهها) یا میهمان مامان میاندازد. حسین نمازی در شادوران توانسته آسیبهای قشرحاشیهنشین و مشکلات آنها را برای سادهترین اتفاقات زندگی بشناساند و موشکافانه آن را به تصویر بکشد. شادوران یک فیلم با تم کمدی ولی در بطن خود آسیبشناسانه است که گاهی با وجود طنز پنهانی که در فیلم وجود دارد از تلخی ماجرا و غمی که آن قشر به دوش میکشد، نمیکاهد و باعث نمیشود مخاطب با آن همراه نشود.
درشادروان هرکس در نقش خود و درجای خود به خوبی بازی میکند. بازی نازنین بیاتی و سینا مهراد و مابقی درست و به جاست. از لودگی و مسخره بازی پرهیز کرده اند. یکی از نکات مثبتی که دربارهی شادروان نمیتوان آن را نادیده گرفت تضاد میان لحن و محتواست. در بعضی از سکانسها تضادی که بین لحن و محتوا ایجاد میشود نتیجهای جالب و در عین حال غافلگیرکنندهای را برای مخاطب و فیلم به وجود میآورد که این را میتوان درک درست بازیگران، کارگردان و عوامل از بطن و هدف اصلی فیلم که نگاهی به قشر حاشیه نشینه جامعه و مشکلات آنها است، دانست. بازی بهرنگ علوی با گریم سنگین و متفاوت او به خوبی درآمده است. او در رأس بازیهای خوب شادروان قرار می گیرد و شاید بتواند یکی از کاندیدهای سیمرغ باشد.
شادروان روایت درستی دارد، داستان دارد، بازیهای تأمل برانگیز و قوی دارد، اما فیلمنامه خوبی ندارد. مشکلی که در فیلمهای جشنوارهی چهلم بسیار دیده میشود. شادروان چیست؟ جماعتی که برای خاک کردن پدر خود دورخود میچرخند؟ پدری بیفکر که فکر آیندهی خود را نکرده است؟ کمک گرفتن از دیگران در موقعیتهای حساس و امتحان آن که چه کسی در موقعیتهای سخت همراه آدمی است؟ فیلم پاره پاره است و همین چندپاره بودن فیلمنامه، کارگردانی را نیز بلاتکلیف کرده و در نهایت ضربهای محکم به فیلم وارد شده است. شادروان فیلمی است که با تمام درک درست و خوبی که داشته به خاطر نداشتن فیلمنامه و داستان قوی و یک گره مستحکم بتواند کششهای داستان را نگهدارد. شاید بتوان اینرا گفت که به نظر میرسد فیلمساز تلاش و تمرکز خود را روی ساخت موقعیت های کمدی و خندهدار بذارد و دلیل اصلی آن همین بوده است. کلام آخر؛ حسین نمازی درک درستی از شرایط و مشکلات آن قشرجامعه داشته است. بازیهای قوی از بازیگران خود گرفته و توانسته با چهرهپردازی متناسب هرکدام را درجای خود قرار بدهد، اما با تمرکز اشتباه از فیلمنامه و یک خط داستانی منسجم دور شده است و نتوانسته آن چیزی که در ذهن خود دارد را به زبان تصویر روی پردهی سینما بیندازد.