اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

تحریریه آکادمی هنر

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.50 (3 رای)

جنگ سرد

 

شب گذشته سی و یکمین دوره جوایز آکادمی سینمایی اروپا نامزدهای خود را اعلام کرد.



به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از ددلاین، آکادمی جوایز سینمای اروپا که معتبرترین جوایز یک آکادمی سینمایی در اروپا شناخته می‌شود برگزیده‌های خود را معرفی کرد. جنگ سرد ساخته کارگردان لهستانی پاول پاولیکوفسکی که از شانس‌های اسکار غیرانگلیسی زبان نیز به شمار می‌رود بیشترین نامزدی را در بین فیلم‌های مهم اروپایی داراست. این فیلم در بخش‌‌های بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه، بازیگر مرد و زن نامزد دریافت جایزه است.


در سال های اخیر فیلم های «آیدا» از پاول پاولیکوفسکی، «زیبای بزرگ» از پائولو سورنتینو و «عشق» از میشاییل هانکه پس از بردن این جایزه موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان نیز شده اند. سال گذشته فیلم «مربع» به کارگردانی روبن اوستلان جایزه بهترین فیلم اروپا را از آن خود کرد که در برخی نظرسنجی منتقدان یا نشریات بهترین فیلم سال ۲۰۱۷ نیز شناخته شد.

ادامه مطلب نامزدهای جوایز سالانه آکادمی سینمایی اروپا معرفی شدند، جنگ سرد پیشتاز است
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

راب هرد نبرد سمه

 

یک هنرمند بریتانیایی ۷۲,۳۹۶ عروسک سرباز ۳۰ سانتی‌متری چوبی و کفن‌پوش در بزرگداشت سربازان بریتانیایی ساخت، سربازانی که در نبرد سُمه کشته شدند.


به گزارش بخش تجسمی آکادمی هنر به نقل از آی‌تی‌وی، راب هرد برای یادبود نبرد سُمه -که رودخانه‌ای در شمال فرانسه محسوب می‌شود در شرق سن کوئنتین و 153 مایلی کانال شمالی انگلستان که صحنه سنگینی از جنگ جهانی اول را متحمل شد- روزانه ۱۲ ساعت و به مدت ۵ سال وقت صرف کرد تا این تعداد مجسمه کفن پوش را در چیدمان خود به نمایش گذارد. هر کدام از این مجسمه‌ها به اسم یکی از سربازان کشته شده در نبرد سم نامگذاری شده‌اند.

ادامه مطلب سربازان کفن پوش در چیدمان راب هرد
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 4.79 (34 رای)

فیلم لاکی


"زندگی تا وقتی زیسته نشده باشد هیچ است، اما این در اختیار شماست که به آن معنا بدهید و ارزش چیزی نیست به‌جز معنایی که شما انتخاب می‌کنید." ژان پل سارتر


فیلم لاکی[1] به کارگردانی جان کارول لینچ[2] محصول سال ۲۰۱۷ است. این فیلم جایزه جشنواره لوکارنو را به خود اختصاص داده است و نظر مثبت بسیاری از منتقدان را نیز جلب کرده است. داستان فیلم روایت کننده زندگی روزمره مردی سالخورده است که در شهری کوچک در ایالت تگزاس به‌تنهایی زندگی می‌کند و از طرف مردم شهر لاکی لقب گرفته است. در این نوشتار سعی شده از دیدگاه سینمای اگزیستانسیالیسم به این فیلم پرداخته شود. البته به نظر می‌رسد کارگردان آگاهانه از آرای اگزیستانسیالیستی در به تصویر کشیدن زندگی پیرمردی که در زندگی دچار روزمرگی شده است و انگیزه‌ای جز حل کردن جدول کلمات و سرگرمی جز سر زدن به کافه‌های محل زندگی و خوش‌وبش کردن با دوستانش ندارد، استفاده کرده است.

 

اگزیستانسیالیسم در سینما و فلسفه

اگزیستانسیالیسم به دنبال تلاشی برای توصیف تجربه بشر است تجربه‌ای که در تلاش برای رونمایی از وضع بشر است. توصیفی هستی شناسانه از زندگی که منجر به معرفت می‌گردد. ازنظر آن‌ها انسان بایستی همان باشد که هست و از این طریق شناخت زندگی حاصل می‌شود. این طرز معرفت‌شناسی بر پایه اصلی اگزیستانسیالیستی است که سارتر در اثر معروف خود «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» مطرح کرده است و مطابق با آن وجود را بر ماهیت مقدم می‌شمارد. مباحثی از قبیل رنج، بی‌خانمانی، تنهایی، اختیار و مرگ موردتوجه بیشتر این اندیشمندان بوده است. کیرکه گور[3] به‌عنوان نخستین اندیشمند اگزیستانسیالیست می‌گوید: «معرفت در ارتباط با شناسنده است که خود اساساً فردی است که هستی خاص خود را دارد و به همین دلیل هم دانش و معرفت ذاتی اساساً در ارتباط باوجود یا هستی است.»[4]

 

انسان در سینمای مدرن به‌عنوان سوژه اصلی موضوعیت می‌یابد که می‌توان آن را به نظریات اندیشمندان اگزیستانسیالیست مربوط دانست و این سینما را با تکیه‌بر آراء آنان تحلیل و بررسی نمود. نشانه‌های این انسان به‌عنوان مؤلفه‌های شخصیت‌پردازی مدرن از دهه ۱۹۶۰ میلادی در سینمای مدرن کارگردانانی به نام مانند آنتونیونی، فلینی، برگمان، گدار، برسون و ... وارد شد و زیر لایه‌های متنی فیلم را تشکیل دادند. انسان مدرن، انسانی ازخودبیگانه و گریزان از خود است. این حالت نسبتی است با اضطراب و اندوه عمیق درونی‌اش که تعهد به خویشتن را از او سلب می‌کند و درنتیجه دنباله‌روی انتخاب «دیگری» می‌شود. کارگردانان با به تصویر کشیدن واقعیت وضع بشر بعد از جنگ سعی می‌کردند تجارب زیستی مختلفی را ازآنچه در اطراف خود می‌دیدند بر پرده نقره‌ای حاضر کنند؛ اما اصطلاح واقع‌گرایی بر پرده سینما همواره محلی برای مناقشه بوده است و شیوه نظریه‌پردازان فیلم در استفاده و نقد این اصطلاح فرق زیادی با یکدیگر دارد. در این میان دو نظریه‌پرداز مهم تاریخ سینما، آندره بازن و زیگفرید کراکوئر، اعتقاد داشتند که سینما به‌عنوان یک فرم هنری ذاتاً بر واقع‌گرایی استوار است. واقع‌گرایی بازن در یک معنا با اگزیستانسیالیسم مطابقت دارد. هردو آن‌ها بر نقش بازتولید فوتوگرافیک به‌عنوان عنصری تأکید دارند که موجب واقع‌گرایی این رسانه می‌شود[5]. تلاش بر واقع‌گرایی در سینما توسط بازن و کراکوئر که در آن هدف به تصویر کشیدن عناصر مهم زندگی، آن‌هم به واقع‌گرایانه‌ترین شکل ممکن است، با تلاش فیلسوف اگزیستانسیالیست مطابقت دارد.

 

بررسی مؤلفه‌های اگزیستانسیالیستی در لاکی

لاکی فیلمی است درباره انسان امروز و امکان‌هایی که در زندگی‌اش با آن‌ها روبرو است. فیلم با فلسفه ورزی از همان ابتدا مخاطب خود را در سطح شخصی تحت تأثیر قرار می‌دهد و به توصیف از تجربه زیستی شخصیت اصلی‌اش می‌پردازد. این فیلم از قسمت‌های مختلفی تشکیل‌شده که در فرمی به‌ظاهر ساده ولی پیچیده و در اختیار معنا چیدمان شده‌اند و ساختار آن را تشکیل داده‌اند و در پایان تماشاگر با کنار یکدیگر چیدن صحنه‌هایی که دیده و صحبت‌هایی که شنیده به یک کشف نهایی در مورد زندگی خواهد رسید. هر قطعه با تمرکز بر موضوعی که بیشتر جنبه معناگرایانه دارد، سعی می‌کند پرسشی را مطرح کند و جواب آن را در بین تغییر رفتار لاکی و دیالوگ‌های او با دیگران بیابد. طرح مسئله در هر قطعه نقش پیرنگ آن را دارد و بقیه لحظات پیرامون آن مفهوم می‌گذرند. قطعات فیلم با ساختاری موتیو[6] با نماهای باز از صحرا در طلوع و غروب خورشید جدا می‌شوند.

 

شروع فیلم، شخصیت به‌گونه‌ای متفاوت ازآنچه در سینمای معمول می‌بینیم معرفی می‌شود و بیشتر به شخصیت لاکی در تنهایی و جمع می‌پردازد. در اولین سکانس داخلی فیلم، دوربین شروع روز را با نماهایی از شعله فندکی که سیگاری را روشن می‌کند، دستی که رادیو را بکار می‌اندازد و صدای موزیک دهه ۵۰ و ۶۰ آمریکایی را بلند می‌کند، در نمایی نیم‌تنه جلوی آینه در حال پیرایش روزانه ابتدای صبح، انجام نرمش‌های منظم ورزشی، سیگاری که روشن بر لبه زیرسیگاری در انتظار می‌ماند تا ادامه‌اش مصرف شود و نوشیدن شیر و چیدمان منظم قوطی‌های شیر درون یخچالی که تنها محلی است برای نگهداری قوطی‌های شیر را نمایش می‌دهد. تأکید دوربین بر بدن لاغر و چروکیده، پوشش ظاهری (شلوار جین، چکمه‌های چرم پاشنه‌دار، پیراهن دو جیب و کلاه حصیری نقاب‌دار) و سبک راه رفتن و لحن سخن گفتنش نشان از موقعیت انسانی او دارد. درواقع بدن، تیپ و ظاهر شخصیت هویت فردی و جمعی او را می‌شناساند. چروک‌های روی بدن و صورت او به‌مانند حافظه‌ای حیاتی عمل می‌کنند و نحوه زندگی فردی‌اش مصداقی بر نظام ثابت و غیرقابل انعطاف زندگی‌اش است. نوع پوشش و اصرارش بر استعمال سیگار توصیفی از زندگی خصوصی و عمومی مردمان این منطقه از آمریکا است. گوشه‌هایی از تجربه زیستی آمریکایی که البته نظم نمادین نمایش داده‌شده را باید از این زندگی فاکتور گرفت. در ادامه آسمان آبی و صافی را مشاهده می‌کنیم، جایی که برای نخستین بار چهره شخصیت در نمایی با زاویه پایین دوربین معرفی می‌شود. او سیگارش را روشن می‌کند و در نماهای باز به حرکت خود از میان جاده‌های خاکی که توسط کاکتوس‌ها احاطه‌شده‌اند، ادامه می‌دهد تا به شهر برسد. این نمایش با همان نظم و ترتیب در روز بعد نیز با تکرار می‌شوند. به نظر می‌رسد کارگردان با قرار دادن این سکانس در ابتدای فیلم و تکرار آن در ابتدای روز دوم، نیم‌نگاهی به‌نقد روزمرگی در زندگی انداخته است. البته به نظر می‌رسد زندگی به این سبک در اثر انتخابی خودآگاه صورت گرفته است. جدول کلمات به‌عنوان تنها سرگرمی لاکی را استعاره‌ای از روزمرگی می‌توان دانست. لاکی، به معنای خوش‌شانس، صفتی است که جامعه به‌واسطه عمر طولانی (نوعی تجربه زیستی) علی‌رغم سبک زندگی‌اش به شخصیت اصلی داده است و فیلم نیز نام خود را از آن وام می‌گیرد.

 

داستان در این‌گونه فیلم‌ها نقشی کمرنگ دارد و علت اصلی آن را در نوع پیرنگی است که در متن طراحی‌شده است. در قسمت بعدی فیلم به نقش واقع‌گرایی در زندگی می‌پردازد. حل کردن جدول کلمات بعد از سیگار کشیدن مهم‌ترین سرگرمی لاکی در زندگی است. او در جدول به لغت رئالیسم برمی‌خورد و جستجو در پی معنای آن، موضوعی می‌شود که کنجکاوی ذهنی لاکی را به همراه دارد و نگرش تازه‌ای که به جهان اطرافش پیدا می‌کند، این‌که واقعیت از دید او نسبت به آنچه دیگران می‌بینند متفاوت است.

 

لاکی: "رئالیسم، اسم، طرز برخورد یا قبول کردن یک موقعیت همان‌طور که هست و آماده بودن برای برخورد با آن بر طبق آن، کیفیت یا واقعیت نمایندگی یک شخص، یک‌چیز یا وضعیت درستی که در زندگی واقعی است."

 

این تعریف که از زبان شخصیت لاکی در فیلم بیان می‌شود منطبق بر همان توصیفی است که در ابتدا از فلاسفه اگزیستانسیالیست در باب زندگی ذکر شد. لاکی بعد از برخورد با این کلمه چنان غرق افکارش می‌شود که تکرار معنای آن برای اهالی کافه برایش خوشایند است. در کافه داستانی به‌موازات داستان لاکی برای یکی از دوستان لاکی، هاوارد (دیوید لینچ)، پیش‌آمده است. او نقل می‌کند که لاک‌پشت ۱۰۰ ساله‌اش به نام پرزیدنت روزولت را گم‌کرده است. خرده روایتی همراه با طنزی شاید جانب‌دارانه در این قسمت شکل می‌گیرد و ما را به تصویر لاک‌پشت ابتدای فیلم ارجاع می‌دهد. در عین اینکه در بحث لفظی با یکی از مردان کافه لاکی اشاره می‌کند که روح وجود ندارد. مرگ به‌عنوان واقعیتی قطعی در زندگی بشر باعث تغییر نگرش نسبت به زندگی می‌شود و همیشه محلی برای مناقشه و موضوعی برای بحث انتخاب بوده است. بعد از سکانسی که در آن لاکی دچار سرگیجه می‌شود در معاینه دکتر او را خوش‌شانسی معرفی می‌کند که هرچه بیشتر پیر می‌شود عمر بیشتری می‌کند. در این قسمت صحبت از مرگ و تنهایی به میان می‌آید؛ اما آنچه در پی این اتفاق در لاکی مکشوف می‌شود انتخابی است که او می‌کند. او به سراغ سوپرمارکت می‌رود و سه پاکت سیگار می‌خرد و در خانه به‌صورت افراطی شروع به کشیدن سیگار می‌کند. لاکی در پشت تلفن ظاهراً به فردی که او را می‌شناسد اعتراف می‌کند که ناراحت‌کننده‌ترین لحظه عمرش کشت غیر عمد یک مرغ مقلد در نوجوانی بوده است. در کافه با وکیلی که هاوارد اجیر کرده تا بعد از مرگش به وصایای او عمل کند درگیری لفظی پیدا می‌کند و در جدالی کمیک او را به تقابل روبرو با مشت دعوت می‌کند.

 

اگزیستانسیالیسم با صراحت اعلام می‌کند: بشر یعنی دلهره. دلهره‌ای که حاصل از انتخاب راه و روش زندگی است و مسئولیتی که اکنون به‌عنوان یک انسان در جامعه بشری بر عهده دارد.[7]

 

در میانه فیلم لاکی درروی تخت خود خوابیده است و روز خود را به‌گونه‌ای دیگر شروع می‌کند. او بعد از شستن صورتش سیگار نصفه‌ای را روشن می‌کند و دوباره به تختخواب برمی‌گردد. این صحنه‌ها با موسیقی همراه هستند و زوایایی که برای دوربین انتخاب‌شده‌اند تنهایی و انزوای شخصیت را نمایش می‌دهند. در نمایی از بالا دوربین به عقب برمی‌گردد. لاکی را تنها و خیره به فضای روبرویش به تصویر می‌کشد. تجربه عشق و برخورداری از یک دوست چیزی است که لاکی از آن محروم مانده است. فقط خدمتکار سیاه‌پوست کافه است که نگران او بوده و به دیدنش می‌آید. آن‌ها در مقابل برنامه‌ای که لیبراچی در آن بامهارت خاصی پیانو می‌نوازد علف می‌کشند. در پایان لاکی که احساس نزدیکی بیشتری به زن کرده رازی را به او می‌گوید:" لاکی می‌ترسد".

 

لاکی بار دیگر وکیل را در کافه صبحانه می‌بیند. وکیل مرگ را یک اتفاق غیرمنتظره خطاب می‌کند و معتقد است انسان بایستی نسبت به آن حالت کنش داشته باشد. او می‌گوید قراردادی را با شرکتی تنظیم کرده است و زمانی که می‌میرد خانواده‌اش هیچ دردسری نخواهند داشت و فقط با یک تلفن می‌توانند جسد او را تحویل دهند ... لاکی در پایان به او می‌گوید پس تو الآن مرده محسوب می‌شوی و وکیل از این جواب خیره می‌ماند. جوابی که لاکی می‌دهد حاصل نگرش او به زندگی است، سبکی از زندگی که بر اساس انتخاب صورت گرفته است نه آنچه زندگی بر انسان تحمیل می‌کند. هرچند این کار وکیل نیز یک انتخاب در زندگی بوده است ولی اندیشیدن به مرگ و آماده ساختن خود برای آن به دلیل پذیرفتن قطعی بودن آن است.

 

لاکی در فروشگاهی که حیوانات خانگی می‌فروشد سراغ مرغ مقلد را می‌گیرد و نهایتاً تعدادی جیرجیرک می‌خرد و شب آن‌ها را در پنجره بالای سرش می‌آویزد. سروصدای عجیب جیرجیرک‌ها در سکوت شب لاکی را از تنهایی درمی‌آورد و او به خواب می‌رود. روز بعد لاکی در کافه صبحانه با کهنه سربازی از جنگ برخورد هم‌کلام می‌شود. داستانی که کهنه سرباز برایش از دخترک هفت‌ساله بودائی ژاپنی تعریف می‌کند و لبخند زیبایی که در پایان داستان دخترک در آن مکان بر لب‌هایش داشته چیزی از درون بوده است. به گفته مرد لبخند دختر در کنار ترس از کشته شدن لبخند به سرنوشت بود و شادی قدرتی داشت که شدت این ترس را کاهش می‌داد. این گفته‌ها لاکی را به درون خود می‌برد. این سکانس برش می‌خورد به پلانی که لاکی ساعت قهوه‌جوش خود را که از ابتدای فیلم فقط یک عدد (۱۲) را نشان می‌داد دوباره تنظیم کند. گویی زندگی او از نو شروع‌شده است.

 

در این فیلم تأثیر صداهای خارج قاب در چند صحنه بکار گرفته‌شده است. درصحنه تنظیم ساعت صدای جشن و موسیقی شنیده می‌شود و سپس لاکی را در جشن تولد خوان، پسر زن مکزیکی مسئول سوپرمارکت، می‌بینیم. در جشن لاکی علی‌رغم روحیه انزواطلبی که دیگران و حتی تماشاگر از او انتظار دارد شروع به خواندن ترانه‌ای به زبان اسپانیولی می‌کند. این سکانس تغییر درونی شخصیت را نمایش می‌دهد. در قطعه پایانی لاکی درحالی‌که در مقابل کاکتوس پیر کنار جاده ایستاده، لبخندی به لب دارد. پرسشی در پایان فیلم در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد:

«آیا این لبخند لاکی حاکی از شادی درونش نسبت به سرنوشت است و انتخابی که در زندگی خودکرده است؟»

 

ادامه مطلب تحلیل فیلم لاکی با رویکرد اگزیستانسیالیسم سارتر؛ دلهره انتخاب یا لبخند به سرنوشت
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

روزهای نارنجی



فیلم سینمایی «روزهای نارنجی» ساخته آرش لاهوتی به عنوان تنها فیلم ایرانی در بخش مسابقه اصلی شصت و هفتمین دوره جشنواره مانهایم آلمان حضور خواهد داشت.



به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از روابط عمومی فیلم «روزهای نارنجی»، جشنواره مانهایم آلمان (Internationales Filmfestival Mannheim-Heidelberg) پس از جشنواره برلین و مونیخ مهم‌ترین جشنواره فیلم کشور آلمان است و همه ساله از 15 تا 25 نوامبر در شهر مانهایم آلمان برگزار می‌شود.

ادامه مطلب روزهای نارنجی با بازی هدیه تهرانی و علی مصفا در مانهایم
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

اجراهای سالگشتی، شنیدن و بی تابستان امیررضا کوهستانی

فستیوال تئاتر ملی بیریتین فرانسه میزبان سه نمایش از گروه تئاتر مهر به سرپرستی و کارگردانی امیررضا کوهستانی می شود.



به گزارش بخش تئاتر آکادمی هنر به نقل از مهرنیوز، تور پاییزه گروه تئاتر مهر با اجرای سه نمایش «سالگشتگی»، «شنیدن» و «بی تابستان» همزمان در یکی از بزرگترین فستیوال های تئاتر فرانسه با عنوان تئاتر ملی بیریتین در شهر رن همراه است.

ادامه مطلب سه اثر از امیررضا کوهستانی در فرانسه روی صحنه می‌رود
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

یک مکان آرام

بعد از موفقیت فوق العاده «یک مکان آرام» در اوایل سال ۲۰۱۸، سازندگان خبر از ساخت دنباله آن دادند.



به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از درید سنترال، بازیگران فیلم «یک مکان آرام» از خطوط روایی احتمالی قسمت دوم این فیلم، پرده برداشتند.

ادامه مطلب فیلم پر سر و صدای وحشت یک مکان آرام به دنباله دوم رسید
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

فیلم موزیکال رنگ ارغوانی ۲۰۱۹



برادران وارنر خبر از اقتباس از موزیکال برنده جایزه تونی در صحنه تئاتر رنگ ارغوانی دادند.



به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از هالیوود ریپورتر، رنگ ارغوانی رمانی از آلیس واکر است که هشتمین فیلم بلند استیون اسپیلبرگ کارگردان نام آشنای سینمای آمریکا نیز محسوب می‌شود. این رمان با اقتباسی به صورت موزیکال روی صحنه برادوی رفت و توانست جایزه تونی را از آن خود کند. حال برادران وارنر قصد دارد با همان تیم تهیه کننده که متشکل از اپرا وینفری، کوئینسی جونز و اسکات ساندرز است این اثر را تهیه کند. استیون اسپیلبرگ هم به این پروژه اضافه خواهد شد اما نه در مقام کارگردان بلکه در مقام تهیه کننده.

ادامه مطلب رنگ ارغوانی اسپیلبرگ به صورت موزیکال با همکاری اپرا وینفری به روی پرده باز می‌گردد
1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 رتبه 5.00 (1 رای)

عشق یک تفنگ است

کلویی گریس مورتز و جک اوکانل در فیلم «عشق یک تفنگ است» در نقش بانی و کلاید دو تبهکار بدنام تاریخ آمریکا بازی می‌کنند.



به گزارش بخش سینمایی آکادمی هنر به نقل از هالیوود ریپورتر، پس از گذشت بیش از نیم قرن از حضور خاطره انگیز فی داناوی و وارن بیتی که بانی و کلاید را به شخصیت‌های شاخص سینمایی تبدیل کردند، کلویی گریس مورتس و جک اوکانل در فیلم «عشق یک تفنگ است» در نقش این دو تبهکار بدنام دوران رکود بازی خواهند کرد.

ادامه مطلب پس از نیم قرن بانی و کلاید با عشق یک تفنگ است به پرده سینما باز می‌گردند

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما