رابطه‎ی نشانه‌شناسی با پدیدار‌شناسی: راهکاری برای تحلیل گفتمان ادبی-هنری

دکتر حمیدرضا شعیری*

چکیده:

پدیدارشناسی هوسرل سعی دارد تا ما را متوجه‎ی این نکته سازد که چیزها حضوری مستقل و خارج از انسان ندارند. در چنین نظامی، مفهوم واقعی چیزها تابع دریافتی است که ما در عمل ارتباط از آن‎ها داریم. 

نظام پدیدارشناختی هوسرل در صدد است تا ما را متوجة «اصل چیزها» کند؛ و چنین امری با رجعت به آنچه که «جوهر» چیزها نامیده می‌شود به دست می‌آید. بدیهی است که در این حالت، نوع رابطة حسی- ادراکی که ما با چیزها برقرار می‌کنیم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چرا که دریافت ما از آنها بدون پیش‌شرط شناختی صورت می‌گیرد.

 

با توجه به همین دریافت حسی- ادراکی است که نشانه‌شناسی صورت گرا و ساختارگرا جای خود را به نوعی نشانه- معناشناسی وجودگرا و هستی‌مدار می‌دهد که دیگر نشانه را امری مکانیکی و تابع رابطه‌ای متقابل بین دال و مدلول نمی داند. و بر این اساس، دیگر نشانه‌شناسی متکی به ذات خود نیست. چرا که دیدگاه پدیداری در مطالعات مربوط به نشانه سبب می گردد تا نشانه، نه آنگونه که هست، بلکه آنگونه که ما آن را دریافت می کنیم ، آنگونه که می تواند باشد و با توجه به موقعیت انسان در بافت پدیداری، معنا یابد. و ما چنین تحولی را مدیون آنچه که گرمس آن را نقصان «وجودی» معنا می‌نامد هستیم. جهت جبران این نقصان وجودی است که گفتمان به محل تجربة پدیداری و فوری گفته‌پرداز از چیزها آن‎گونه که بر او تجلی می‌یابند، تبدیل می‌گردد.

در واقع، هدف اصلی ما از ارائه‎ی این مقاله، تبیین جایگاه پدیدارشناسی در مطالعات مربوط به نشانه و نقش آن در تحول نشانه شناسی کلاسیک به نشانه- معناشناسی سیال و حسی- ادراکی است.

واژگان کلیدی: نشانه‌شناسی، پدیدارشناسی، دریافت حسی- ادراکی، گفتمان، تجربة پدیداری

 

* دانشیار دانشگاه تربیت مدرس - زبان و ادبیات فرانسه 
حقوق این مقاله متعلق به نشریه ادب پژوهی (علمی-پژوهشی) دانشگاه گیلان است. برای دانلود کل مقاله روی لینک زیر کلیک کنید.
 
دانلود 
 
درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر