8 نقل قول از کلود مونه به مناسبت سالگرد تولدش

 

 کلود مونه در سال ۱۸۴۰ در ژی ورنی در هشتاد کیلومتری پاریس چشم به جهان گشود و دوران کودکی خود را در لو آور سپری کرد و در سال ۱۸۸۳به زادگاهش بازگشت وغیر از سفرهایی کوتاه که به لو آور، نرماندی و هلند داشته است، بیشتر عمر خود را در ژی ورنی و پاریس به سر برده است و یکی از مشهورترین آثار او امپرسیون، طلوع آفتاب نام دارد که نام سبک امپرسیون نیز از همین اثر که توسط یک منتقد به استهزاء گرفته شده بود نامگذاری شده است. مونه در طول عمر خود با انسان‌های مشهوری چون، آگوست رودن، گوستاو ژوفروآ، اکتاو میربو، اوژن بودن، «ببر فرانسه» کلمانسو و ادگار دگا رابطهٔ صمیمی داشت و در طول زندگی ۸۷ سالهٔ خودش آثار زیادی خلق کرد و رویکردی جدید به ادبیات و هنر بخشید و شاید امپرسیونیسم جزء معدود اتفاقاتی باشد که گوی سبقت رااز ادبیات ربوده است.

 

امپرسیونیسم: در کتاب‌های مرجع تاریخ هنر مونه و مانه را پدران سبک امپرسیونیسم دانسته‌اند، سبکی که در نیمه دوم قرن ۱۹، قرن روشنگری و نبوغ، قرن فلسفه و علوم جدید پا به عرصهٔ هنر گذاشت، همان‌طور که در رئالیسم ادبی از نقاشی این سبک در قرن ۱۷ وام گرفته و به نوعی سبک رئالیسم با پایه‌های نظری خود که بر گرفته از فلسفهٔ پوزیتیویسم و رنسانس قرن ۱۶ بود. اساساً سبک رئالیسم (به خصوص در رمان) را پایه‌گذاری کرد.

 

سبک امپرسیونیسم یک شبه زاده نشد و پایه‌های آن را می‌توان در آرای هگل و نیچه و فلسفهٔ نسبی گرایی آنها دید. سبکی که بیش از هر سبک نقاشی از ادبیات مدرن و به خصوص داستان کوتاه و اشعار مدرنیستی وام گرفته و اما چرا و به چه دلیل می‌توان گفت که سبک مدرنیسم در ادبیات خود را وام دار این سبک یا به نوعی این مکتب می‌داند. امپرسیونیسم هنری است شهری نه تنها به خاطر اینکه نقاشی را از دشت به شهر باز می‌گرداند، بلکه جهان رااز دریچهٔ چشم فرد شهرنشین می‌نگرد وبه برداشتهایی از برون القا شده با اعصاب خستهٔ انسان مدرن واکنش نشان می دهدو در واقع نقطه اوج رشدی را تشکیل می‌دهد که در آن عناصر پویا و زندهٔ تجربه مورد توجه قرار می‌گیرند و یکسره جهان بینی ایستای قرون وسطایی را منسوخ می‌سازد و می‌توان آن را استیلای لحظه بر بقا و تداوم و این احساس که هر پدیده یک منظومهٔ گذرا و تکرار نشدنی دانست که عبور دوباره نمی‌پذیرد، یعنی جهانی که پدیده‌هایش دائماً در جریان و تحولند ودر مقایسه تمامی هنرهای پیش از خود که همه هنرها نتیجه یک ترکیب بودند امپرسیونیسم را می‌توان نتیجهٔ یک تجزیه دانست.

 

سایت آرت نت به مناسبت تولد کلود مونه هشت نقل قول از او را مرور کرده است که خواندنشان خالی از لطف به نظر نمی‌آید:

 

در باب رنگ

 

رنگ وسواس همیشگی من است، لذت و عذاب توامان.

 

در باب طبیعت

 

من شاید مدیون طبیعتی باشم که قادر است رنگ‌ها را به گل تبدیل کند.

 

در باب کلود مونه بودن

 

زندگیمن چیزی جز خطا و شکست نبوده است. این‌ها می‌توانستند مرا به سمتی ببرند که هنر نقاشی‌ام را نابود کنند. نقاشی مرا نجات داد.

 

در باب جاه طلبی

 

من می‌خواهم همه‌ی کارها را امتحان کنم. ذهن من سرشار از همه‌ی این‌ها است.

 

در باب تبعید

 

انگلستان هرگز مکان مناسبی برای مراقبت از نقاشی های بزرگ نیست

 

در باب امپرسیونیست‌ها

 

هیچ چیزی بهتر از این نمی‌تواند باشد. ما ساعت‌ها با یکدیگر بحث می‌کردیم که تا به نتیجه‌ای خارق العاده برسیم. شما هیچ جا نمی‌توانید این اندازه از نظرات متفاوت در باب رنگ آمیزی و نقاشی داشته باشید.

 

در باب نقاشی چشم‌اندازهایش

 

باغ‌ها من شاهکارهای نقاشی هستند. این‌ها بهترین‌اند.

 

در باب استودیوئش

 

آنجا بهترین جا برای طراحی بود. برای نقاشی کردن اما مناسب نبود. برای رنگ آمیزی و نقاشی شما باید بومتان را از استودیو خارج کنید.

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر