وای زی کامی، مِه‌نگاری بوم‌رها، هنرمندان مهاجرِ هنر معاصر ایران

وای زد کامی

 

«کامران یوسف‌زاده با نام هنری "وای.زی.کامی" متولد 1335 در تهران است. او نقاشی را از دوران کودکی نزد مادرش آموخت. پس از پایان دوران دبیرستان ابتدا به آمریکا رفت و در دانشگاه "برکلی" کالیفرنیا در رشتۀ فلسفه به تحصیل پرداخت، اما پس از یک سال به فرانسه مهاجرت کرد و رشتۀ فلسفه را در دانشگاه "سوربُن" پاریس ادامه داد و با مدرک کارشناسی‌ارشد از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. او همچنین در کنسرواتوار سینمای پاریس رشتۀ فیلمسازی خواند و مدتی کوتاه در این زمینه فعالیت کرد. او در سال 1363 (1984 م) پس از یک دهه زندگی در فرانسه، به نیویورک بازگشت و در آنجا نقاشی را به‌طور حرفه‌ای ادامه داد. آثار کامی در موزه‌های معتبر دنیا همچون موزۀ "متروپولیتن" نیویورک، موزۀ "ویتنیِ هنر آمریکایی"، "موزۀ هنر مدرن" نیویورک، موزۀ "گوگنهایم" و مؤسسۀ "اسمیتسونیان" واشنگتون‌دی‌سی نگهداری می‌شود. او در سال 2019 از سوی "آرت پرایس" که مهم‌ترین مرجع مارکت هنر جهان محسوب می‌شود و همچنین "فیاک"، موسسۀ نمایشگاه‌‌های بین‌المللی پاریس، در لیست پانصد هنرمند برتر جهان قرار گرفت. تا کنون آثار او در نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی و فستیوال‌های متعددی ازجمله پنجاه‌ودومین "بینال ونیز"، نهمین "دوسالانۀ بین‌المللی استانبول" و... به نمایش درآمده و مورد توجه شناخته‌شده‌ترین منتقدان و مجموعه‌داران هنر معاصر جهان قرار گرفته است.»

 


همواره پرسش‌هایی پیرامون هویت و حافظۀ فرهنگی در ذهن هنرمندان مهاجر شکل می‌گیرد که تأثیر عمیقی بر آثار و بیان هنری آن‌ها می‌گذارد. وای.زی.کامی (وای.زِد.کامی) گرچه سال‌های مدیدی است که از وطن دورمانده؛ اما رجعت به گذشته و تأثیر بن‌مایه‌های فرهنگی در تمام دوره‌های کاری او مشاهده می‌شود. او هنرمندی است که بیشتر به خاطر پرتره‌های محو و عظیم‌اش شناخته شده است. در واقع باید گفت او بیش‌از هرچیزی به موضوع انسان علاقه‌مند است؛ و آثارش با نگاهی ژرف به انسان و جهان پیرامون او، شکل‌گرفته‌اند. علاقه به نقاشی و کشیدن صورت آدم‌ها از همان کودکی، یعنی دورانی که در آتلیۀ مادرش سپری می‌کرد پدیدار شد. او نقاشی را زیرنظر مادر خود که از شاگردان «علی‌محمد حیدریان» -آخرین نسل از شاگردان کمال‌الملک- بود، فراگرفت. در سنین نوجوانی با نقاشی هنرمندان غرب و تکنیک رنگ‌روغن آشنا شد و در دوران دبیرستان، به سمت نقاشی‌های آبستره گرایش پیدا کرد؛ اما همچنان صورت انسان محملی برای تمرکز او در بیان دغدغه‌هایش بود. پس‌از مهاجرت به واسطۀ علاقه به خواندن و مکاشفه، رشتۀ فلسفه را انتخاب کرد و حضور در کلاس‌های متفکرین و اساتیدی چون «رولان بارت»، «امانوئل لویناس» و «هانری کُربَن»، در مفاهیم و فرم آثار نقاشی دوره‌های بعدی او تأثیر بسیاری گذاشت. او در اوایل دهۀ هشتاد میلادی پس ‌از اتمام تحصیلاتش در فرانسه، به کشورهای مختلفی سفر کرد و به خاطر علاقه به نقاشی و معماری، از کلیساهای عصر بیزانس، باسیلیکاها و موزه‌های مختلف در اروپا و ترکیه بازدید کرد. این دوران تقریباً مصادف بود با زمانی که گرایش‌های تازه‌ای در هنر نقاشی معاصر در اروپا رخ داد. در سال 1981 هنرمندان آوانگارد که از فراگیری بیش ازحد روش‌های نوین بیان هنری، به ستوه آمده بودند، با ادعای اینکه نقاشی پس از رنسانس کشته و دفن شده، رجعتی به سوی «نقاشی کردن» را آغاز نمودند و نمایشگاهی در لندن برپا کردند که سه گرایش اصلی را در میان نقاشان معاصر معرفی می‌کرد؛ این گرایش‌ها شامل نقاشان انتزاع‌گرا، بازماندگان جنبش‌های پس از جنگ یا پیروان پاپ‌آرت و نقاشان شکل‌گرا و فیگوراتیو بود. در واقع نقاشان شکل‌گرا و فیگوراتیو دنباله‌روی هیچ جنبش خاصی نبودند و هنرمندانی همچون «لوسین فرود»، سبک و سیاق شخصی خود را پی ‌گرفتند. به نظر می‌رسد وای‌.زی.کامی، تحت تأثیر جریانات هنری معاصر اروپا قرار گرفت و پس از بازگشت به آمریکا، رویکرد فیگوراتیو را برای ادامۀ مسیر حرفه‌ای خود در زمینۀ نقاشی انتخاب کرد. او در طول این سالیان، مجموعه‌های متنوعی شامل «پرتره‌ها»، «گنبدها»، «دست‌ها»، «ادعیه‌های بی‌پایان» و «نقاشی‌های شب» را خلق کرده‌ است. این مجموعه‌ها منحصر به یک مقطع زمانی خاص نیستند، بلکه در گذر سال‌ها، هر یک به نوعی چه از لحاظ فرم و چه از لحاظ محتوا و حتی ابعاد دچار تغییر و تحولاتی گشته‌اند.

پرتره ها اثر وای زد کامی


«پرتره‌ها» شاید مهمترین مجموعه آثار این هنرمند قلمداد شود. او در آغاز فعالیتش در آمریکا، سبک هنری خاص خود را با کشیدن پرتره‌های مختلف از خانواده، دوستان و آدم‌های غریبه و ناآشنا ادامه داد. او در سال 1988 م، به ایران سفر کرد. ره‌توشۀ این سفر عکسی بود که از دوران کودکی‌اش به همراه داشت. او پس از بازگشت، با الهام از این عکس سلف‌پرتره‌هایی از دوران کودکی‌ خود را نقاشی کرد. در این مجموعه، همواره پرتره‌ای از کودکی او، در ترکیب‌بندی‌های مختلف قرار گرفته است؛ تصویری سیاه‌وسفید که با نگاه خیره و مصمم سوژه به مخاطب، یادآور عکس‌های کلاسیک قدیمی است. در یکی از آثار این مجموعه که در موزۀ گوگنهایم نگهداری‌ می‌شود؛ کامی در فضایی ساکن، خود را در لباس رسمی در کنار سه زن که در حال خوردن چای هستند و صحنه‌ای از نمایشنامۀ چخوف را یادآوری می‌کنند نقاشی کرده است. در واقع این بخش از آثار او را می‌توان بازگشت به ایام کودکی دانست.


در آغاز دهۀ نود میلادی، هنرمند تصمیم می‌گیرد که پرتره‌هایی در ابعاد بزرگتر خلق کند و با تغییر در ترسیم صورت‌ها، نقشمایه‌هایی محو از چهره‌ها بیافریند. در این زمان او همچنین چندین مجموعه‌‌‌ از تک‌‌چهره‌هایی خلق کرد که همگی لباس‌های سفید یکسانی به تن داشتند. یکی‌ از این مجموعه‌ها، شامل هیجده پرتره از مردان جوان است که در حدود سال‌های 1994 و 1995 و در اوج شیوع بیماری ایدز نقاشی شده‌اند. این تک‌چهره‌ها از آثار نقاشی روی چوب سده‌های دوم و سوم میلادی هنر باستانی مصر، مشهور به «فایوم مومی» تأثیر گرفته‌اند؛ تصاویری که از افراد سرشناس مصری در زمان حیاتشان کشیده می‌شد تا پس از مرگ همراه آن‌ها دفن گردد. در انتخاب این سوژه‌ها، ناشناس بودن مؤلفۀ بسیار مهمی برای هنرمند بوده است و حتی مشخص نیست کدام‌یک از این افراد مبتلا به بیماری بوده‌اند؛ هریک از این تصاویر به‌طور جداگانه در مرکز توجه است و با نگاهی خیره، موضوع مرگ را برای مخاطب تداعی می‌کند. وای.زی.کامی این آثار را مرثیه‌ای برای آن زمان می‌داند.

 

آثار وای زد کامی


او پس از این دوره، تمرکز خود را بر روی پرتره‌های فردی و نه گروهی معطوف کرد. شاید جالب توجه‌ترین آثار وای‌زی‌کامی، در دو دهۀ اخیر، پرتره‌های بزرگ، خاموش و ژرف‌اندیشانۀ تمام‌رخی از مردم عادی باشند که با رنگ‌های گرم مثل قهوه‌ای، کِرم و زرد، به اجرا درآمده‌اند. این آثار، سوژه‌ها را چنان که هستند، غرق در دنیای خودشان به تصویر می‌کشند. این ویژگی، همراه با کیفیت فِرسک‌گونۀ این آثار، ویژگی‌ای غیرمادی به تصاویر بخشیده است (کشمیرشکن، 1393: 370). پرتره‌های نقاش، به مرور زمان وارد فضای معنوی شده‌‌اند. سطح مات نقاشی و محو بودن چهره‌ها بیشتر خودنمایی می‌کند. چهره‌ها دیگر به مخاطب خیره نمی‌شوند. چشمان پرتره‌ها یا بسته است یا به سمت پایین نگاه می‌کنند و حالتی از مراقبه و مدیتیشن را برای مخاطب تداعی می‌کنند. حالت معنوی و درون‌گرایی در پرتره‌ها به وجود آمده و انسان را به تفکر در ماهیت وجودی خویش وا می‌دارد. «بابک احمدی» در مقدمۀ کتاب‌اش می‌نویسد: «چشم‌های بستۀ این آدم‌ها شاید نشان از تأمل و مراقبه‌ای عرفانی داشته باشد، اما برای من که در این زمین محنت و اندوه زیسته‌ام، چشم‌هایی هستند فروبسته بر مصیبت‌های دنیا». در واقع هدف هنرمند، خلق تصاویر واقع‌گرایانه از چهره‌ها نیست، بلکه اشاره به یک حضور درونی است. او معتقد است زمانی که خاطره‌ای از یک پرتره یا چهره‌ای دارید، این خاطره به صورت کاملاً شفاف و بدون هیچ لرزشی در ذهن شما نقش نمی‌بندد و هیچ‌گاه نمی‌توانید تصویر یک شخص را به صورت دقیق به خاطر آورید. در واقع این همان موضوعی است که دست‌مایۀ خلق آثارش قرار می‌گیرد. نکتۀ بسیار مهم این است که این پرتره‌های عظیم، از نمای نزدیک به شدت انتزاعی هستند، اما وقتی مخاطب با فاصله و چشم‌اندازی دورتر از بوم‌ها قرار می‌گیرد کاملاً فیگوراتیو به نظر می‌رسند.


دست انسان همواره یکی دیگر از موضوعات مورد علاقۀ وای.زی.کامی بوده است. مجموعه آثار «دست‌ها» از لحاظ ظاهر و تکنیک به مجموعۀ پرتره‌ها نزدیک هستند. اولین دست‌هایی که کامی نقاشی کرد مربوط به دو دهۀ گذشته است. دست‌هایی که در زندگی سادۀ هر روزه حضور داشتند؛ دستان بانویی مُسن که بر دستۀ چوبی مبل یا بر روی قلب او آرام گرفته بود. اما دست‌ها نیز همچون پرتره‌های کامی، کم‌کم مسیر تغییر را در پیش گرفتند، از تمام مادیات رها شده و به تنهایی بر روی بوم نقش بستند. شاید یکی از اولین هنرمندان شاخصی که دست انسان را سوژۀ کار خود قرار داد «آلبرشت دورِر» نقاش و حکاک آلمانی بود که نقاشی از دستان پینه‌بستۀ برادرش را ترسیم کرد و امروز این اثر به عنوان «دستان دعاکننده» شناخته شده است. کامی در بازدید از موزۀ «آلبرتینا» در وین، این اثر را مشاهده کرد و تحت‌تأثیر آن قرار گرفت. در مجموعه دست‌های اخیر هنرمند، دست‌هایی در ابعاد بزرگ و محو نقاشی شده‌اند و به گونه‌ای نمادین، حالت دعایی یافته‌اند؛ نظیر این حالت دست‌ها در سنت‌های مختلف مذهبی شرق و دعاهای مسیحیان رواج دارد. گرچه چنین شیوه‌ای از دعاکردن در مراسم و آیین‌های اسلامی وجود ندارد، اما تصویر مستقیمی از اعتقادات و باورهای مذهبی را نشان می‌دهد و همراه با فضای وهم‌آلود آثار، یک حس معنوی را به مخاطب القا می‌کند.

 

آثار کامران یوسف زاده  آثار کامران یوسف زاده


دو مجموعۀ دیگر او شامل «گنبدها» و « ادعیه‌های بی‌پایان» از جمله آثار آبسترۀ هنرمند محسوب می‌شوند که ردپای معماری، ادبیات، عرفان و تصوف ایرانی در آن‌ها به چشم می‌آید. وای.‌زی.‌کامی از سنین نوجوانی علاقۀ شدیدی به معماری ایران و به‌خصوص معماری عصر سلجوقی داشت و در سفرهایی که به ایران داشت همواره از مساجد مختلف دیدن می‌کرد و در طی این سال‌ها مسجد جامع اصفهان، یکی از منابع الهام همیشگی او بوده است. در مجموعۀ «گنبدها» هیچ متن یا کتیبه‌ای مشاهده نمی‌شود و آجرهای آن به اشکال مربع یا مستطیل بر اساس یک هندسۀ دایره‌ای شکل و متحدالمرکز کشیده شده‌اند و نوعی ماندالا با یک مرکز سفید را نمایش می‌دهند، گویی نوری سفید از مرکز آن بیرون می‌آید. هدف هنرمند در این مجموعه آثار این است تا آن نوری را که سفیدتر از سفید است و عُرفا در سنت‌های مختلف از آن حرف زده‌اند را به تصویر بکشد و به مخاطب القا کند. رنگ‌هایی که هنرمند برای نقاشی از گنبدها انتخاب می‌کند رنگ‌های سفید، سیاه، طلایی و آبی هستند. انتخاب این رنگ‌ها اشاره به فلسفۀ کیمیاگری دارد؛ فرایند تحول و حرکت از سیاه‌ به سفید، زدودن سیاهی و رسیدن به پاکی و هدف نهایی که همان اکسیر و طلای درونی است. رنگ‌آبی هم اشاره به آسمان دارد، چون گنبدها استعاره‌ای از آسمان هستند و در معماری مقدس در ادیان مختلف از این رنگ استفاده می‌شود.


مجموعۀ بسیار متفاوت دیگر او یعنی «ادعیۀ بی‌پایان» با استفاده از قطعات کاغذی ساخته شده‌ و هنرمند از سنت‌های مختلف مذهبی الهام گرفته است. این نمونه‌ها با چسباندن تعداد زیادی از قطعات آجرمانند بسیار ریز، از اشعار مولانا یا متون ادعیه به زبان‌های مختلف عربی، فارسی، سانسکریت، عبری، آرامی و پهلوی باستان، بر روی بوم به صورت دوار یا بر اساس اشکال معماری اسلامی در گنبدها سازمان‌دهی شده‌اند. «الگوهای مارپیچ در این آثار ملهم از حرکات چرخشی صوفیانه و با تأکید بر این نکته است که عمل چرخش منیت را نابود و نفس را تزکیه می‌کند» (کشمیرشکن، 1393: 371).


«نقاشی‌های شب» مجموعه آثار متأخر هنرمند است. این نقاشی‌ها از یک سایۀ نیلی‌رنگ که به آن رنگ شب گفته می‌شود ساخته شده‌اند. این رنگ با درجه‌بندی‌های مختلف با رنگ سفید و گاه سیاه مخلوط شده‌ و تونالیته‌ای از رنگ آبی را بر روی بوم نمایش می‌دهند. نقوش این مجموعه، گویی از مرزهای ماده عبور می‌کنند و بین حالت مایع و جامد و گاز در نوسان هستند. تصاویری شبیه یک ساختار استخوانی‌شکل که محو هستند و زیر پرده‌هایی پنهان شده‌اند. این نقاشی‌ها با لبه‌های نرم و الگوهای بی‌شکل و درخشان خود، حالتی فلسفی و معنوی را به مخاطب القا و با او ارتباط برقرار می‌کند. به نظر می‌رسد که نقاش ترجیح می‌دهد به جای اینکه به جزئیات مذهبی بپردازد، سوژه‌های خود را ناشناس بگذارد و از نظر بصری پنهان کند.


با بررسی آثار وای.‌زی.کامی می‌توان به این باور رسید که هدف او خلق تصاویر واقع‌گرایانه و بازنمایی صرف نیست. او در آثارش همواره بر احساسات، خاطرات، حوادث، آدم‌های پیرامون و تجربۀ زیستۀ خود تکیه کرده است. کامی، بی‌تفاوت به درونیات و خلق‌وخوی افراد، تنها با توجه به حسی که از آن‌ها دریافت می‌کند، سوژه‌ها را به تصویر می‌کشد و در واقع ناشناس بودن افراد، مؤلفۀ بسیار مهمی در انتخاب سوژه‌های اوست. آثار هنرمند، مخاطب را به درون‌گرایی دعوت می‌کند و گاهی او را به گذشته و گاه به درون خویش می‌برد. او هنرمندی است که با دغدغه‌هایی معاصر و تجربۀ زندگی در غرب، آثاری خلق می‌کند که ریشه در گذشته و فرهنگ خودش دارد و در گذر این‌سال‌ها، با کسب تجربیات و مکاشفه‌های درونی، به روایت شخصی خود رسیده است. آثار او یادآور این اندیشۀ «نیچه» است که رویدادها و خاطرات تلخ و شیرین و گاه حتی اندیشه‌ای که به ذهنمان خطور می‌کند، در طی دوره‌های بی‌پایان، بازگشتی خواهد داشت نه به زندگی نو و زندگی بهتر، بلکه بازگشتی‌ است به همین زندگی؛ بازگشتی جاودانه.


منابع:
-    احمدی، بابک و استور، رابرت، 1397، وای.زی.کامی. ترجمۀ سهراب مهدوی، نشر هنرمعاصر و با همکاری بنیادلاجوردی، تهران.
-    کشمیرشکن، حمید، 1393، هنر معاصر ایران. نشر نظر، تهران.
-    Geuna, Elena, 2019, Y.Z. KAMI: LUMINOSITIES, interview originally published by Gagosian and Skira, (www.gagosian.com)

 

 

 

درباره نویسنده :
مینا حسن زاده
نام نویسنده: مینا حسن زاده

مترجم و پژوهشگر هنر

عرصه تخصصی: معماری و هنر اسلامی، هنر معاصر