«همشهری کین» را ببینید تا بفهمید دانلد ترامپ کیست و چه می خواهد

 

اورسن ولز در همشهری کین

 
«همشهری کین» اتفاقی ساخته نشد. این شخصیت پیشینه درازی در تاریخ آمریکا دارد – اشراف زاده خودشیفته‌ای که به قول اورسون ولز می خواهد خواست خودش را بر کشورش حاکم کند، و در نهایت کارهایش چیزی جز تلاش برای مهم جلوه دادن خودش نیست. این توضیح اورسون ولز درباره چارلز فوستر کین، قهرمان فیلم همشهری کین بود، که ترامپ در سال 1992 از آن به عنوان فیلم محبوبش یاد کرده بود و در مصاحبه اش با مگین کلی در ماه می هم بر آن تاکید کرد. در اوایل فیلم یکی از شخصیت ها که دوست کین بود درباره اش می گوید: «فکر نمی کنم هیچ وقت کسی این همه نظر داشته باشد. اما او هیچ وقت به چیزی جز چارلی کین اعتقاد نداشت. او تمام زندگیش باوری جز چارلی کین نداشت».


فکر نمی کنم تا حالا کسی توصیفی از این بهتر از دونالد ترامپ داشته باشد. ستون نویس نیویورک تایمز درباره او گفته، خودشیفتگی ترامپ او را به قلعه ای در بسته بدل کرده، یا خود ترامپ درباره خودش به زبان سوم شخص گفت، چه دوستش داشته باشید و چه از او متنفر باشید، ترامپ کسی است که می داند چه می خواهد و وقتی به سوی آن می رود دیگر چیزی جلودارش نیست.


شاید ترامپ آن قدر درون نگر نباشد که خودش را در شخصیت کین پیدا کند، اما ولز این فیلم را به این هدف ساخت که چیزی حقیقی و نگران کننده در آمریکا را نشان دهد – آنچه الکسیس دو توکویل درباره سطحی نگری بنیادی آمریکایی گفته: «هرچه بیشتر شخصیت ملی آمریکایی ها را بررسی می کنید، می بینید ارزش همه چیز دنیا را در پاسخ به این سوال پیدا می کنند: چه قدر پول برایم می آورد؟» توکویل این را در نامه ای به دوستش در 1831 نوشت.


این فیلم بر اساس زندگی یک اشراف زاده خودشیفته رجز خوان دیگر به نام ویلیام رادولف هارست ساخته شده بود، و قصه غم انگیز تاثیر فسادآور ثروت زیاد را می گفت. ولز بعدها در نامه ای گفت قصد داشت نسبت به این تیپ شخصیتی آمریکایی هشدار بدهد. او در سال 1960 در مصاحبه با بی بی سی می گوید: «باید اعتراف کنم این هدف با دقت دنبال می شد که مستندی اجتماعی ساخته شود، و در آن به جامعه ای که بر اساس پول جمع کردن بنا شده و به طور کل چنین رویکردی مورد حمله و انتقاد قرار می گیرد». به جای آن حالا به نظر می رسد همشهری کین الگویی برای نامزد جمهوری خواهان برای ریاست جمهوری شده. و ترامپ امروز بیش از کین در داستان یا هارست در تمام عمرش به ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است.


یکی از موارد شباهت ترامپ با کین در قصرهای مشهورشان است. در اکثر آن ها پوشش طلا دیده می شود که انگاری می خواهد چنان که در کاخ هایی مانند ورسای دیده می شود حق ابدی پادشاهی را برانگیخته کند. یکی از پنت هاوس های ترامپ به سبک یونانی-باروک طراحی شده، و روی ستون ها آن را طلا پوشانده و سقف های آن به دقت نقاشی شده اند. جت 757 ترامپ روی کمربند ایمنی، دکمه های صدا زدن، و روشویی و شیر آبش از طلای 24 عیار پوشانده شده.


در گزارش خبری پخش شده در فیلم، کین با آدولف هیتلر ملاقات می کند، که هارست واقعا این کار را انجام داده بود. حتی روزنامه هارست به متحد نزدیک هیتلر، هرمان گورینگ، پول داد تا در طول دهه 1930 مقالاتی درباره او بنویسد. ترامپ هم از رهبر روسیه ولادمیر پوتین تمجید کرده و گفته، من همیشه حس خوبی به پوتین داشتم. فکر می کنم او رهبر مقتدری است.


کین در کمپین های خود رقبایش را دروغگو خطاب کرده و سعی می کند تصویر بدی از آن ها بسازد. ترامپ هم هیلاری کلینتون را دروغگو خطاب کرده و بارها اعلام کرده، ما در همه نظرسنجی ها جلوتر بوده ایم. و در آخر فیلم کین به لیلاند می گوید: «تو اخراجی!»


اما ترامپ در برداشت خود از کین از این هم فراتر می رود. او در مصاحبه در برنامه ای که از افراد مشهور درباره فیلم های مورد علاقه شان می پرسید، می گوید: «فکر می کنم شما در همشهری کین یاد می گیرید که ثروت همه چیز نیست. چون او ثروت داشت، اما شادی نداشت. میز همین طور بزرگتر و بزرگتر می شود، و او و همسرش همین طور از هم دورتر می شوند و او همین طور ثروتمندتر می شود – احتمالا من می توانم این احساس را درک کنم. ... در زندگی واقعی من معتقدم ثروت شما را نسبت به مردم دیگر در انزوا قرار می دهد». ترامپ این طور نتیجه گرفت که «در همشهری کین شاهد صعود بزرگی هستیم. و سقوطی ساده و آرام را می بینیم».


خط آخر جمله های ترامپ نشان می دهد او درست فیلم را متوجه نشده، چرا که صعود کین هم به نوعی وهم آلود بود و در نهایت به شکست منجر شد. و روشن است که ترامپ اعتقاد دارد، برخلاف کین، او صعودی بزرگ خواهد داشت بدون آنکه شاهد هیچ سقوطی باشد – حتی سقوطی آرام و ساده.

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر